سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در قسمت اول بحث از حضرت معصومه (س) در شهر قم یادی کردیم و حال که در سفر معنوی به قم هستیم در این قسمت به اماکن متبرکه زنان در این استان اشاره می نماییم:

" امامزاده حلیمه خاتون"

این آرامگاه که مدفن یکی از نوادگان امام کاظم (ع) است ، در روستای لنجرود ، در فاصله 12 کیلومتری جنوب شهر قم قرار دارد. در مدخل بقعه از ایوان غربی، درِ منبت دو لنگه ای وجود دارد که کتیبه هایی به خط ثلث برجسته  و عباراتی به تاریخ 1302 هـ.ق  نقش بسته است .

 امامزاده "معصومه زینب خاتون"

بنای امامزاده سیده معصومه ( زینت خاتون ) از احفاد ( نوادگان ) امام موسی کاظم (ع) ، دردامنه کوهی درشمال غربی شهر کهک قرار دارد. هرچند به استناد شواهد باقی مانده ، اسکلت اصلی بنا به پیش از دوران صفوی تعلق دارد ، اما به اعتبار یک قطعه چوب منبت که از صندوق منبت روی قبر باقی مانده  وکتیبه ای  که با تاریخ 999 هـ . ق موجود است ، بنا والحاقات جانبی آن متعلق به دوران صفوی است.

برجسته ترین اثر هنری بازمانده از امامزاده معصومه، در منبت گره کاری و گل میخ کوبی شده آن است که تاریخ 979 هـ. ق برروی آن حک شده و امروزه زینت بخش موزه باغ فین کاشان است.

 امامزاده خدیجه خاتون(س)

در 23 کیلومتری جنوب غربی قم در مسیر جاده قدیم قم به اصفهان و بر حاشیه شرقی رود قمرود و در مدخل روستای خدیجه خاتون امامزاده‌ای به همین نام وجود دارد که منسوب به دختری از فرزندان امام ششم(ع) است. این بنا تنها امامزاده ارزشمند باقی‌مانده از قرن هشتم در خارج از شهر قم است.

 

مقبره خدیجه خاتون از بناهای قرن هفتم و هشتم هجری قمری است. این بنا بر سر راه قم به سراچه، در یک کیلومتری شرق امام زاده طیب و طاهر واقع شده است.

 

بقعه، بنایی هشت ضلعی از داخل و خارج است که در هر ضلع، صفه ای محرابی با دهانه یک متر و ارتفاع سه متر ساخته شده است. تمام دیوار بقعه سفیدکاری و خالی از تزیینات هنری کاشی و گچ بری می باشد. در این بقعه، از آثار قدیم سه قطعه لوح کاشی روی مرقد باقی مانده که به نظر می رسد به قرن هفتم و هشتم هجری قمری تعلق داشته باشند. گفته می شود که در این بقعه، دو مرد و پنج زن از نوادگان امام کاظم (ع) مدفون هستند.

مسجد فاطمیه‌ (مسجد خانم‌) - قم‌

 این‌ مسجد نیز از مساجد معروف‌ قم‌ است‌ که‌ در نزدیکی‌ گذرخان‌ به‌ همّت‌ یک‌خانم‌ خیرخواه‌ با آب‌ انبار بزرگ‌ و فرش‌های‌ زیبا و تشکیلاتی‌ منظم‌ بنیاد گردیده‌ است‌. از مزایای‌ این‌ مسجدکتابخانه‌ای‌ است‌ که‌ مورد استفاده‌ شاگردان‌ مکتب‌ حضرت‌ جعفر بن‌ محمّد (ع‌) قرار می‌گیرد. مقبره‌ آن‌ خانم‌محترمه‌، در اتاق‌ مخصوصی‌ در کنار مسجد قرار دارد. در حال‌ حاضر در این‌ مسجد علاوه‌ بر اقامه‌ نماز، تدریس‌علوم‌ دینی‌ نیز صورت‌ می‌گیرد.

شاید بی لطف نباشد اگر در این بخش به دیدار یکی از زنان سیاستمدار کشورمان یعنی " مهدعلیا" در قم برویم  

ایوان مهدعلیا صفوی

 

ایوان مهدعلیا صفوی از آثار مهد علیا همسر یا مادر سلیمان صفوی است که در سال 1129 بنا شده است.

 

این ایوان به دهانه 11 و درازا 12 و ارتفاع 14 متر با جلا و جرزهای آجری و محرابی زیبا آراسته به گچ بری و کتیبه ای کمربندی و پوشش رسمی بندی در سه قسمت با 9 غرفه با چندین درگاه از طرفین به دو شبستان خاوری و باختری مرتبط است. این ایوان زیبا به لحاظ قدمت ومعماری از ارزش های جهانگردی برخوردار است.

آرامگاه‌ مهدعلیا

مهد علیا مادر شاه‌ عباس‌ اول‌ بود که‌ با قدرت‌ تمام‌ در اداره‌ امور اهتمام‌ می‌ورزید و مداخله‌او در عزل‌ و نصب‌ امرا و دخالت‌ و استبداد در انجام‌ امور، بسیار معروف‌ است‌. مقبره‌ مهدعلیا در جهت‌ غربی‌ وعقب‌ گنبد محمد شاه‌ قرار گرفته‌ است.

مهد علیا ،آمیزه ای از دسیسه و دانش

«مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» در تاریخ دوره‌ی قاجار، حضوری همه جانبه و انکار ناپذیر داشته است. اگر شاه قاجار بر تخت سلطنت می‌نشسته و به امیران و زیران خویش در رابطه با کارهای مملکتی دستور می‌داده است، «مهد علیا» در قصر خویش، دور از تاج و تخت رسمی شاهانه، سر رشته‌ی نادیدنی و گاه حتی ناخواندنی بسیاری از کارها را در دستان خود داشته است. ای کاش این قدرت نادیدنی و گسترده، تنها در جهت آبادانی کشور به کار می‌رفت. دریغ عمیق انسان بر آنست که نادانی و فساد، آن همه هوشیاری و توانایی انسانی را در راه بیداد و ویرانگری به کار انداخته بود.

نفوذ زنان درباری و خواجه‌سرایان حرم در امور مملکتی، بدون تردید در ساختار سیاسی کشور نیز تأثیر داشته‌است. شوراهای غیر رسمی که در حرم با حضور زنان و سوگلی‌ها و به‌ویژه شخص «مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» صورت می‌گرفته، در بسیاری مواقع نقشی مخرب داشته‌است.

در این زمینه نیز نکات بسیاری ناگفته مانده است. نکاتی که همیشه به‌صورت عوامل کارساز پشت پرده و ظاهراً نادیدنی خود را نشان داده است. در این میان نقش «مهدعلیا» در بسیاری از دسیسه‌ها و دهن‌بینی‌های ویرانگر، بیشتر از هر زنی به‌چشم می‌خورد. «امیرکبیر» وزیر دلسوز و کاردان این دوره، بارها از دخالت بی‌مورد او در کارهای خطیر کشوری، نزد شاه شکایت برده‌ بود.

«مهدعلیا»، همسر «محمدشاه» و مادر «ناصرالدین‌شاه قاجار» است که پس از به سلطنت رسیدن شوهرش، لقب «مهدعلیا» یافت. ناصرالدین‌شاه، مادر خود را بیشتر «نواب» یا «خانم» خطاب می‌کرد. این زن در سن شانزده سالگی با «محمد‌شاه» ازدواج کرده بود، در بیست و هفت‌سالگی، «ناصرالدین میرزا» را به دنیا آورده بود و آنگاه در چهل‌سالگی بیوه ‌شده بود.

«دوست‌علی‌خان معیرالممالک» (نتیجه‌ی پسری مهدعلیا) در باره‌ی اخلاق و رفتار او می‌نویسد: « «مهدعلیا»، به ظاهر زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهره‌ای بسزا داشت. بانویی پرمایه و باکفایت بود. ادبیات فارسی و قواعد زبان عربی را نیک می‌دانست و خط درشت و ریز، هر دو را خوب می‌نوشت. به مطالعه‌ی تاریخ و دیوان اشعار شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانه‌ی خصوصی او را، این دو نوع کتاب تشکیل می‌داد. گاهِ سخن، شیرین‌گفتار و به وقت محاوره، حاضرجواب بود. امثال و حکایات و اشعار بسیار، از بر داشت و ضمن گفتگو، آنها را در جای خود به‌کار می‌برد.»

فریدون آدمیت» در کتاب «امیرکبیر و ایران» در این مورد چنین آورده‌است: «بسیار باهوش، جاه‌ طلب و تجمل‌پرست و از زیبایی بی‌بهره بود. خط و ربطی داشت و به شیوه‌ی چلیپا (خط منحنی)، خوب می‌نوشت. به‌علاوه در فن مکر زنانه، استاد بی‌بدیلی بود. منش او را قدرت‌پرستی و جنون جنسی می‌‌ساخت. زندگی او، پرورده‌ی آن دو عنصر بود.»

 «لیدی شیل» همسر کلنل «شیل»، وزیر مختار انگلیس در تهران، در کتاب خاطرات خود نظر دیگری در مورد زیبایی ظاهری او دارد. او می‌نویسد: «مادر شاه زن زیبایی است که به زحمت سی ساله به‌نظر می‌رسد، در حالی‌که سن واقعی او باید لاقل چهل سال باشد. او خیلی باهوش است و در اغلب کارهای مملکتی دخالت می‌کند». 

«لیدی شل» در یکی از دیدارهایش، ازاو چنین توصیفی ارائه می‌دهد: «مادر شاه، لباس مجللی دربر داشت. شلیته‌ی زربفتی پوشیده بود. این شلیته‌های ایرانی، خیلی گشاد هستند که هر لنگه‌شان حتی از دامن‌های اروپایی نیزفراخ‌تر است و چون هنوز دامن‌فنری برای زنان ایرانی ناشناخته مانده، لذا زن‌های شیک‌پوش، معمولاً ده یازده شلیته به‌پا می‌کنند و آنها را در بالا با بند قیطانی می‌بندند تا جایگزین فنر زیر دامن شود.»

 « لبه‌های شلیته‌ی مادر شاه، با یک ردیف مروارید نصب‌شده در روی گلابتون، تزیین شده‌بود. یک زیرپوش نازک آبی ابریشمی نیز به‌تن داشت که لبه‌های آن مروارید‌دوزی شده بود و تا زیر کمر و بالای شلیته‌ها ادامه می‌یافت و چون در زیر آن چیزی نپوشیده ‌بود، بدن او بیشتر از آن‌چه که معمول زنهای اروپایی است، نمایان بود. روی این زیرپوش یک جلیقه‌ی کوتاه از مخمل به‌تن داشت که تا کمر می‌رسید و لبه‌های آن در قسمت پایین از هم دور می‌شد.»

 «...روی سرش یک شال انداخته بود که در زیر چانه به ‌وسیله‌ی سنجاقی به‌هم متصل می‌شد و روی این شال، رشته‌هایی از مروارید درشت و قطعاتی از الماس نصب شده بود. موهایش را در قسمت پشت سر، جمع کرده و از زیر شال بیرون انداخته بود. چند النگوی بسیار قشنگ به دستها و چند گلوبند قیمتی بر گردن داشت. «مهدعلیا» کفشی به‌پا نداشت ولی پاهایش را یک جفت جوراب اعلای کشمیری پوشانده بود. کف و نوک انگشتان دستش را با حنا قرمز کرده و لبه‌ی داخلی پلک چشم‌هایش را سرمه مالیده بود. قطر ابروهایش را دوبرابر کرده بود و گونه‌هایش کاملاً سرخ شده بود.»

  «دوست‌علی خان معیر‌الممالک» در مورد خدم و حشم «مهد علیا» چنین می‌آورد: «مهدعلیا را دستگاهی عظیم و باشکوه بود. چهار تن خواجه‌سرا و بیست خدمتکار مخصوص با جامه‌های ممتاز و جواهر نشان، پیوسته در حضور او بودند. یک دختر و پسر سیاه‌پوست به نام‌های «محبوبه» و «سلیم» با جامه‌های فاخر جزو خدمه‌ی لاینفک او بودند. «مهدعلیا» چنان آنان را عزیز می‌داشت که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند.»

 «در آبدارخانه و سر سفره‌خانه‌ی او، چندان قلیان مرصع، فنجان‌های چای و قهوه‌خوری و ظروف نقره و طلا وجود داشت که در دکان چند زرگر معتبر یافت نمی‌شد. آفتابه لگن مخصوص او، از طلاهای جواهرنشان و دیگر آفتابه لگن‌ها از نقره میناکاری بود.»

 «مهدعلیا» گرمابه‌ای مخصوص داشت که رخت‌کن و دیوارها و کف آن از زیباترین سنگ‌های مرمر ساخته شده بود. اسباب و لوازم حمام او نیز از نقره‌ی فیروزه نشان بود. هفته‌ای دو بار، صبح‌ها به حمام می‌رفت. در مسیر راه، کنیزانش از در اتاق تا در حمام، در دو ردیف صف بسته و پرده‌ی بلندی را که از طاق شال تهیه شده بود نگاه می‌داشتند تا اهل حرم، مادر شاه را در جامه‌ی خواب نبینند.»

مادر شاه، در ماه رمضان، بانوان درجه اول حرم را به افطار دعوت می‌کرد و پس از آن به صورت دودانگ در آهنگ حجاز، تلاوت قرآن می‌کرد و دعاهای ویژه را خوش می‌خواند.

 

وجود «مهدعلیا» در دربار، پناهگاه متخلفین بود. همیشه تنی چند از شاهزاده‌های بیکار و تن‌پرور قاجار در این بزم و بساط به مفت خوری و ارتکاب انواع هرزگی‌ها می‌پرداختند. جالب آن‌که مادر شاه، در واقع، معرکه‌گردان این دار و دسته‌ها بود. ناگفته نماند که بسیاری نشانه‌ها حکایت از آن دارد که او خود نیز در پاره‌ای از هرزگی‌ها و خوشگذرانی‌‌های آنان شرکت داشته‌است

 یکی از دلایل دشمنی «مهدعلیا» با «امیرکیبر»، این بود که او در دوران صدارت خود، دایره‌ی عمل درباریان و از جمله مهد علیا را بسیار محدود کرده بود تا آن‌جا که بسیاری از جیره و مواجب‌هایی را که این عده به خود اختصاص داده بودند، به کلی قطع کرده بود و آنها را از اطراف مادر شاه تارانده بود. بد نیست برای شناخت بیشتر از ویژگی‌های «مهدعلیا»، اشاره‌ای داشته باشیم به نامه‌های «کنت دوگوبینو»ی فرانسوی که در سال 1860 میلادی به سمت وزیر‌مختار فرانسه به دربار ایران می‌آید. او در نامه‌ای به یک ژنرال اتریشی، در باره‌ی «مهدعلیا» چنین می‌نویسد:

 «نسبت به سوابق اخلاقی مادر «ناصر‌الدین‌شاه» حرف‌ها می‌زنند. می‌گویند حتی این پسرش، ناصرالدین‌شاه، نتیجه‌ی معاشقاتی است که او با شاهزاده «فریدون میرزا» داشته که دوماه قبل در مشهد فوت کرده‌است. می‌گویند زنی است خیلی باهوش و عاقل، دارای شم سیاسی که کارهای مهمی انجام داده‌است. حتی در اوایل سلطنت «ناصرالدین‌شاه»، قبل از آن‌که شاه وارد تهران شود، در زمان غیبت وی، چهل روز تهران را به تنهایی و با کمال قدرت اداره کرده‌است.»

 




تاریخ : یکشنبه 91/3/7 | 7:59 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

  • راه بلاگ | تک تاز بلاگ | قیمت دلار