قسمت اول * مریم ارشدی
یکی از بی انصافی های جوامع غربی و مسایل مهمی که در عرصه بین المللی همواره برای زن مسلمان ایرانی مطرح می شود. آن

است که زن نتوانسته است در دوران تجدد، به تغییر و تحولی درخور خویش نایل شود، در حالی که زن مسلمان ایرانی دقیقاً پس از پیروزی انقلاب توانست هویت اصلی خویش را باز یابد و به هویت اصلی خویش نایل آید؛ یعنی در مقام «زن بودن» و «انسان بودن» نقش ایفا نماید. اگرچه بسیاری از صاحبنظران معتقدند، حضور موفق و مؤثر زنان در عرصه های اجتماعی سبب شد تا امام راحل عظیم الشأن(ره)، مجوز حضور را صادر نماید و بسیاری نیز بر این باورند که ابتدا امام(ره) به حضور زنان در عرصه های مختلف تأکید و شاید آنها را به حضور مثبت مکلف نمود و سپس زنان پا به عرصه های مختلف گذاردند. عده ای هم حضور زن را عین حقوق او و حقوقش را عین حضورش تلقی می کنند. به هر حال هر کدام از دیدگاهها، حضور زن را لازم می شمرد، اما آنچه مسلم است، این است که زن مسلمان ایرانی به دلایل مختلف مانند عدم امنیت موجود اجتماعی و سیاسی و عدم اطمینان به اعتقادات و رویکردهای نظام شاهنشاهی، حضورش را در جامعه مانع حفظ اعتقادات دینی و ارزشی خود می دانست، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی توانست در سایه رهبری امام خمینی و به پشتیبانی نظام ارزشی و دینی آمادگی های فطری و ذاتی اش را ظاهر سازد و با رعایت عفاف و حجاب خویش در عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... بروز و ظهور یابد و در عین حال نقش خانوادگی و همسری و مادری خود را به خوبی ایفا کرده است.

انقلاب اسلامی که در بهمن 57 به رهبری حضرت امام، ندای عدالت طلبی و نجات بشریت را در جهان طنین انداز نمود، هویت انسانی و فطری زن و مرد را به آنان باز پس داد و بخصوص زن را در عین حیا و عفت به صحنه مبارزات سیاسی و حضور اجتماعی کشاند. زن مسلمان ایرانی با تدبیر زینب گونه پیام رسان شهادت فرزندان و همسرانش در زندانهای ستمشاهی شد و با چادری سیاه کوچه ها و خیابانهای شهر را در صف مقدم تظاهرکنندگان با فریاد مرگ بر شاه پر کرد. این انقلاب نشان داد، می توان از جامعه زنانِ ایرانی و مسلمان، انتظار قبول جایگاه انسانی و آرمانی خود را داشت. مهم این است که زمینه ها و انگیزه های کمال جویانه را در دنیای زنان به وجود آورده و آنان را در مسیر خودآگاهانه خویش یاری نمود. دیدگاهی که در این انقلاب الگویی نوین بر اساس آموزه های اصیل دینی ارایه کرد، تکلیف زن در قبال کشور و انقلاب و نظام را در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی شکل داد. روشی که می تواند برای زنان در جهان اسلام الگویی منحصر به فرد به شمار آید.

از دیدگاه امام خمینی(قدس سره)، زنان در دوره پهلوی، بیش از مردان از حقوق انسانی و اجتماعی شان محروم بودند و مورد آزار و بیداد قرار گرفتند؛ زیرا زن تا مرز کالای تجاری سقوط کرده و به ابزار سیاستهای استبدادی و استعماری وقت درآمده بود. تماس با غرب، فقط در بهره گیری منفی و انحطاطی بود و هرگز زنان ایرانی را از دستاوردهای علمی و فکری معاصر در مغرب زمین آگاه و برخوردار نکردند. «اینها ] حاکمان [ تربیت انسانی را از ایران به کلی از بین بردند و تربیتهای غربی، نه آن هم تربیتهای صحیح غربی، ] بلکه [ تربیتهای فاسد غربی را در بین ما رواج دادند.»( 1 ) یکی از مهمترین آسیبهای فرهنگ مغرب زمین که هویت انسان غربی را آماج حملات خود کرده، پشت کردن به مذهب و جدا شدن از خدا و مفاهیم متعالی دینی است. زن غربی نیز چون مردان قربانی این بی هویتی بوده است و در دوران تجدد و فناوری نه تنها در او تحولی درخور و ارزشمند ایجاد نشد، بلکه عقبگردی آشکار در خو و منش انسانی در انسان و زن غربی پدید آمد. پس از آنکه جهانی سازی و غربی کردن جهان در دستور کار استعمارگران قرار گرفت، تحفه آنان برای مشرق زمین و رژیمهای سرسپرده در کشورهای زیر سلطه غرب و بخصوص زنان شرقی، الگوبرداری از سرنوشت شوم زن غربی بود. آنها که عفت و حیا را به پای لذت سرمایه داری غرب قربانی کردند، دام برای زن شرقی گسترده بودند. «من می توانم بگویم که در زمان این پدر و پسر ] پهلوی ها [ به بانوانِ ما، بیشتر ظلم شد تا به سایر اقشار،( 2 ) قلم های مسمومِ خطاکار و گفتار گویندگان بی فرهنگ در این نیم قرن سیاه اسارت بارِ عصر ننگینِ پهلوی، زن را به منزله کالایی خواستند، درآورند.( 3 ) نسبت به زن، این قشرِ انسان پرور و آموزگار چه ظلم ها و خیانتهایی در ظاهرِ فریبنده ای به اسم زنِ مترقی روا داشتند.»( 4 ) از گفتار و مواضع رهبری- حتی در دهه های پیش از انقلاب- به دست می آید که ایشان بیش از هر چیز، دغدغه حجاب و معاشرت زنان را داشته است. در کتاب کشف الاسرار و نیز خطابه ها و اعلامیه های امام طی نهضت و انقلاب، هرگاه از زن مسلمان ایرانی و سرگذشت غمبار او یادی رفته است، بی حجابی اجباری و شرکت در جشنهای شاهانه- که منافی با عفت زنان بوده است- در شمار بیدادهای پهلوی آمده است. «به اسم کشف حجاب، چه کارها کردند ! چه پرده ها دریدند از این مملکت ! چه زورگویی ها کردند و چه بچه ها سقط شد در اثر حمله هایی که اینها می کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند.»( 5 ) موضع گیری رهبر فقید انقلاب، پیش از قیام 15 خرداد، به هنگام کسب خبر برای نکوداشت جشن 17 دی از سوی زنان گردآمده در آرامگاه رضاشاه، حاکی از اهمیت حجاب از دیدگاه وی بوده است. امام خمینی(ره)، با خاطرنشان کردن فاجعه خونین مسجد گوهرشاد- که به حمایت از حجاب زنان صورت گرفت- به دولت وقت هشدار می دهد که ملت را به بزرگداشت خاطره قیام گوهرشاد مشهد، فراخواهد خواند. بدین سان، می توان گفت که رهبری انقلاب، به دلیل خاستگاه روحانی اش، همواره رابطه زن و حجاب وی را منظور داشته است. «شاید همان سال آخری بود که 15 خرداد، بعدش پیش آمد. من شنیدم که زنها می خواهند بروند سرِ قبر رضاشاه و راجع به همین قضیه کشف حجاب تظاهرات بکنند ... گفتم ... اگر این کار را بکنید، من به ملت می گویم که عزا بگیرند برای روزی که قتل عام کردید در مسجد گوهرشاد ! »( 6 ) معمار بزرگ انقلاب در جای دیگر، فلسفه مبارزه با کشف حجاب و حمایت از زنان ایرانی را، همانا حفظ قدرت و مدیریت سازندگی جامعه از رهگذر عفاف و تلاش آنان بر می شمرند. «نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قُلدر ] رضاخان [ این قشر عزیز(زنان) را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را.»( 7 ) زنان در دوران استبداد، اندک اندک متوجه مقام و حقوق سیاسی و اجتماعی شان شدند. امام خمینی(ره) بر این باور بودند که شاه هر چند از آزادی زن، یا آزادزنان و آزادمردان در اجتماع ایرانی سخن می راند، در واقع هیچ زن خودآگاه و روشنفکری نمی تواند به نقد سیاستهای شاه بپردازد. امام خمینی(ره)، زن دیروزِ ایرانی را اسیر شهوت و خیابان و یا گرفتار خشونت و زندان می نگریست. «رژیمِ شاه است که با غرق کردن آنها ] زنان [ در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند ... زنان، مانند مردان زندانهای ایران را پر کرده اند.( 8 ) شاه از آزادی زنان صحبت می کند. آزادی کدام زن؟ در ایران زنان با شخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند ... می دانند که آزادی زن در منطق شاه، یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او، و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطقِ شاه، یعنی پر کردن زندانها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های اخلاقی شاهانه تَن بدهند.»( 9 ) امام خمینی(ره)، زن پیش از انقلاب را که می خواست بازگشت به خویشتنِ خویش داشته و جامعه و فضایی آکنده از روشنایی و عدالت و فضیلت پدید آورد، اینگونه توصیف می کنند: «زنان و مردان آزاد نیستند که یک قلم برخلاف آنها ] حاکمان [ و بنا به مصلحتِ مملکت بنویسند. آزاد نیستند یک کلمه راجع به او ] شاه [ بگویند. کدام زن توانست راجع به مسایل روز یک کلمه بگوید؟( 10 ) ... زنها آزاد نبودند که راجع به مسایلِ جامعه فعالیت کنند یا حرف بزنند؛ راجع به گرفتاریهای ملت.»( 11 ) در نگاه رهبر فقید انقلاب- که از جهان بینی و شناختهای توحیدی حکایت دارد- زن همچون مرد، انسانی است آزاد و مسؤول در قبال سرنوشت خود و جامعه. «زنها اختیار دارند؛ همان طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما زنان را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»( 12 ) چنانکه از تاریخ صدر اسلام به دست می آید، زنان به دنبال ظهور پیامبر(ص)، به تولدی دیگر دست یافتند. کارنامه زنان مسلمان پیش از هجرت و تأسیس جامعه آرمانی مدینه و پس از آن، حتی در روزگار خلفای اموی و عباسی، حاکی از نحوه نگرشی نوین در عرصه حیات و فعالیت زنان است. امام خمینی(ره)، اسلام را آیینی واقع بینانه و مدافع زنان و حقوق و تساوی آنان با مردان می شناسد. «اسلام در وقتی که ظهور کرد، در جزیرَ العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند. اسلام آنها ] زنان [ را سربلند و سرافراز کرد. اسلام آنها را با مردان مساوی کرد.«( 13 ) رهبر فقید انقلاب در مصاحبه با روزنامه آلمانی دنیای سوم، اسلام و بخصوص نگرش شیعی را با مشارکت فعال زنان در جامعه و سیاست مغایر تلقی نمی کند و با نقد منصفانه فرهنگ و تمدن غرب، حضور مثبت و مؤثر زنان را یک امر بدیهی در اسلام می شمارد. «تشیع که مکتبی است انقلابی و ادامه اسلام راستین پیامبر(ص) است ... زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی کند، ولی فسادِ غرب را که خود آنان از آن ناله می کنند، نمی پذیرد.»( 14 ) در جای دیگر، گونه گونی حقوق زنان در نظام سیاسی برآمده از اسلام در صحبتهای رهبر فقید انقلاب خاطرنشان شده و آشکارا امکان حضور در انتخابات و تعیین سرنوشت کشور، بیان شده است. این نوع موضع گیریها، از همخوانی رهبری با مطالبات مشروع و قانونی و تاریخی ملتی بزرگ در طی نهضتها و تجربه های گرانقدرِ گذشته، حکایت می کرد. به همین سبب، انقلاب 57 ، جاذبه اش چنان بود که کمتر عنصر و جماعتی حاضر بود از حمایت و همراهی با آن، دریغ ورزد. در این میانه، بویژه جامعه مظلوم و محرومِ زنان ایرانی که همواره چشم به راه گشوده شدن میدانها و افقهای امیدبخش زندگی جمعی بوده اند، بیش از مردان با انقلاب همراه شده و خانواده های خود را نیز در این مسیر تشویق کردند. منابع: 1 - صحیفه نور، ج 7 ، ص 248. 2 - همان. 3 - همان، ج 12 ، ص 72. 4 - همان، ج 16 ، ص 126. 5 - همان، ج 10 ، ص 139. 6 - همان، ج 13 ، ص 69. 7 - همان، ج 14 ، ص 130. 8 - همان، ج 2 ، ص 44. 9 - همان، ج 22 ، ص 153. 10 - همان، ج 9 ، ص 155. 11 - همان، ص 231. 12 - همان، ج 11 ، ص 254. 13 - همان. 14 - همان، ج 3 ، ص 159.
|