
موضوع عفاف و حجاب را نباید به مسایل سیاسی ربط داد
تهران- مشاور ارشد مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری گفت: موضوع عفاف و حجاب و ترویج فرهنگ آن در جامعه موضوعی کاملاً اعتقادی است و نباید در گرو مسایل سیاسی دنبال شود و آن را به مسایل سیاسی ربط داد.
گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، مریم ارشدی روز سه شنبه در نشست تحلیلی "چادر، باید و نبایدها" که با مشارکت خبرگزاری بین المللی زنان برگزار شد، افزود: بزرگترین آفت جامعه در شرایط کنونی این است که مساله با اهمیت عفاف و حجاب با مسایل سیاسی پیوند خورده است.
ارشدی با بیان اینکه چادر یک نوع پوشش رسمی و اسلامی برای زنان ایرانی محسوب می شود، گفت: به هیچ وجه موضوع حجاب و عفاف و حتی مشکی بودن چادر را یک موضوع سیاسی تلقی نمی کنم چرا که چادر مشکی یک نوع پوشش رسمی برای زنان کشور به شمار می رود.
ارشدی درباره وظایف مرکز امور زنان و خانواده در مورد توسعه فرهنگ عفاف و حجاب، افزود: این مرکز دارای شش وظیفه تعریف شده از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور است.
وی اضافه کرد: تلاش می کنیم تا حجاب را در قالب یک فرهنگ مهم و بدون هیچ گونه جریان سازی سیاسی در جامعه نهادینه کنیم.
ارشدی ادامه داد: این مرکز با مدیریت تعمیق باورهای دینی به بحث عفاف و حجاب ورود کرده و حتی به بانوانی که قصد راه اندازی موسسات تولید چادر را دارند تسهیلاتی ارایه می کند.
در ادامه این جلسه حجت الاسلام علی خان پور مدیر مرکز فعالیت های دینی شهرداری تهران گفت: پوشش چادر تضمین کننده سلامت زن در جامعه است.
وی با بیان اینکه عفاف ثمره حجاب است، گفت: ما باید با ترویج استفاده از چادر اسلامی سلامت را دوباره به بانوان کشور بازگردانیم.
خان پور تاکید کرد: بدون رعایت حجاب و متانت و بدون برخورداری از پوشش اسلامی کرامت زن در جامعه زیر سووال می رود.
مدیر مرکز فعالیت های دینی شهرداری تهران گفت: چادر می تواند زن را از تمام خطرهای موجود در جامعه مصون نگه دارد.
زنی یازده قلو زائید
به گزارش«رهوا»،یک زن هندی در یک زایمان بسیار عجیب، 11نوزاد قد و نیم قد را در نخستین زایمان خود به دنیا آورد!به دنیا آمدن این همه نوزاد نه تنها اعضای کادر بیمارستان محل زایمان زن هندی را شگفت زده کرد، بلکه سبب شگفتی بسیاری از مردم هند شد.این زایمان شگفت انگیز بسیاری از کاربران اینترنت را وادار به نوشتن تحلیل و تفسیرهای جالبی کرد که به نوشته برخی از آنها، زن هندی در اولین زایمان خود اعضای یک تیم فوتبال را زائیده است.
«منصوری» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شد
«عباسعلی منصوری»نماینده کاشان و آران و بیدگل در مجلس نهم عضو کمیسیون امنیت ملی شد
روزنامه کاشان: «عباسعلی منصوری» نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل به همراه 14 نفر دیگر به عضویت کمیسیون امنیت ملی مجلس درآمد.
به گزارش «نسیم آنلاین» نماینده مردم شهرضا در مجلس نهم، از انتخاب «علاءالدین بروجردی» «کاظم جلالی» «حسین نقویحسینی» «عوض حیدرپور» «اسماعیل کوثری» «جواد جهانگیرزاده» «حسین سبحانینیا» «مهدی سنایی» «جواد کریمیقدوسی» «حسن کامران» «حقیقتپور» «آقامحمدی» «آشوری» و «منصوری» در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم خبر داد.
وی اضافه کرد: اعضای هیأت رئیسه و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در جلسه روز سهشنیه مشخص میشوند.
وی گفت 44 نفر برای عضویت در این کمیسیون داوطلب شده بودند.
- مرکز امور زنان و خانواده فعالیتهای خود را از محل اعتبارات پیشبینی شده انجام میدهد
با موافقت نمایندگان مجلس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور مجاز شدند تا فعالیت های خود را از محل اعتبارات پیش بینی شده مربوط به خود به انجام برسانند.
نمایندگان در نشست علنی امروز (چهارشنبه 27 اردیبهشت) مجلس شورای اسلامی و در ادامه بررسی بخش هزینه ای لایحه بودجه 91 کل کشور با جزء یک بند 15 این لایحه موافقت کردند.
به موجب این جزء مرکز امور زنان وخانواده ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور مجازند تا فعالیتهای اجرائی خود را در راستای تحقق اهداف و سیاستهای مورد نظر از طریق دستگاههای اجرائی و سازمان بسیج مستضعفین از محل اعتبارات پیش بینی شده مربوط به خود در این قانون به انجام برسانند.
همچنین براساس تبصره این جزء مرکز امور زنان و خانواده موظف است گزارش عملکرد این بند را از دستگاههای اجرایی ذیربط أخذ و هر شش ماه یک بار به کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
در قسمت اول بحث از حضرت معصومه (س) در شهر قم یادی کردیم و حال که در سفر معنوی به قم هستیم در این قسمت به اماکن متبرکه زنان در این استان اشاره می نماییم:
" امامزاده حلیمه خاتون"
این آرامگاه که مدفن یکی از نوادگان امام کاظم (ع) است ، در روستای لنجرود ، در فاصله 12 کیلومتری جنوب شهر قم قرار دارد. در مدخل بقعه از ایوان غربی، درِ منبت دو لنگه ای وجود دارد که کتیبه هایی به خط ثلث برجسته و عباراتی به تاریخ 1302 هـ.ق نقش بسته است .
امامزاده "معصومه زینب خاتون"
بنای امامزاده سیده معصومه ( زینت خاتون ) از احفاد ( نوادگان ) امام موسی کاظم (ع) ، دردامنه کوهی درشمال غربی شهر کهک قرار دارد. هرچند به استناد شواهد باقی مانده ، اسکلت اصلی بنا به پیش از دوران صفوی تعلق دارد ، اما به اعتبار یک قطعه چوب منبت که از صندوق منبت روی قبر باقی مانده وکتیبه ای که با تاریخ 999 هـ . ق موجود است ، بنا والحاقات جانبی آن متعلق به دوران صفوی است.
برجسته ترین اثر هنری بازمانده از امامزاده معصومه، در منبت گره کاری و گل میخ کوبی شده آن است که تاریخ 979 هـ. ق برروی آن حک شده و امروزه زینت بخش موزه باغ فین کاشان است.
امامزاده خدیجه خاتون(س)
در 23 کیلومتری جنوب غربی قم در مسیر جاده قدیم قم به اصفهان و بر حاشیه شرقی رود قمرود و در مدخل روستای خدیجه خاتون امامزادهای به همین نام وجود دارد که منسوب به دختری از فرزندان امام ششم(ع) است. این بنا تنها امامزاده ارزشمند باقیمانده از قرن هشتم در خارج از شهر قم است.
مسجد فاطمیه (مسجد خانم) - قم
این مسجد نیز از مساجد معروف قم است که در نزدیکی گذرخان به همّت یکخانم خیرخواه با آب انبار بزرگ و فرشهای زیبا و تشکیلاتی منظم بنیاد گردیده است. از مزایای این مسجدکتابخانهای است که مورد استفاده شاگردان مکتب حضرت جعفر بن محمّد (ع) قرار میگیرد. مقبره آن خانممحترمه، در اتاق مخصوصی در کنار مسجد قرار دارد. در حال حاضر در این مسجد علاوه بر اقامه نماز، تدریسعلوم دینی نیز صورت میگیرد.
شاید بی لطف نباشد اگر در این بخش به دیدار یکی از زنان سیاستمدار کشورمان یعنی " مهدعلیا" در قم برویم
آرامگاه مهدعلیا
مهد علیا مادر شاه عباس اول بود که با قدرت تمام در اداره امور اهتمام میورزید و مداخلهاو در عزل و نصب امرا و دخالت و استبداد در انجام امور، بسیار معروف است. مقبره مهدعلیا در جهت غربی وعقب گنبد محمد شاه قرار گرفته است.
مهد علیا ،آمیزه ای از دسیسه و دانش
«مهدعلیا» مادر «ناصرالدینشاه» در تاریخ دورهی قاجار، حضوری همه جانبه و انکار ناپذیر داشته است. اگر شاه قاجار بر تخت سلطنت مینشسته و به امیران و زیران خویش در رابطه با کارهای مملکتی دستور میداده است، «مهد علیا» در قصر خویش، دور از تاج و تخت رسمی شاهانه، سر رشتهی نادیدنی و گاه حتی ناخواندنی بسیاری از کارها را در دستان خود داشته است. ای کاش این قدرت نادیدنی و گسترده، تنها در جهت آبادانی کشور به کار میرفت. دریغ عمیق انسان بر آنست که نادانی و فساد، آن همه هوشیاری و توانایی انسانی را در راه بیداد و ویرانگری به کار انداخته بود.
نفوذ زنان درباری و خواجهسرایان حرم در امور مملکتی، بدون تردید در ساختار سیاسی کشور نیز تأثیر داشتهاست. شوراهای غیر رسمی که در حرم با حضور زنان و سوگلیها و بهویژه شخص «مهدعلیا» مادر «ناصرالدینشاه» صورت میگرفته، در بسیاری مواقع نقشی مخرب داشتهاست.
در این زمینه نیز نکات بسیاری ناگفته مانده است. نکاتی که همیشه بهصورت عوامل کارساز پشت پرده و ظاهراً نادیدنی خود را نشان داده است. در این میان نقش «مهدعلیا» در بسیاری از دسیسهها و دهنبینیهای ویرانگر، بیشتر از هر زنی بهچشم میخورد. «امیرکبیر» وزیر دلسوز و کاردان این دوره، بارها از دخالت بیمورد او در کارهای خطیر کشوری، نزد شاه شکایت برده بود.
«مهدعلیا»، همسر «محمدشاه» و مادر «ناصرالدینشاه قاجار» است که پس از به سلطنت رسیدن شوهرش، لقب «مهدعلیا» یافت. ناصرالدینشاه، مادر خود را بیشتر «نواب» یا «خانم» خطاب میکرد. این زن در سن شانزده سالگی با «محمدشاه» ازدواج کرده بود، در بیست و هفتسالگی، «ناصرالدین میرزا» را به دنیا آورده بود و آنگاه در چهلسالگی بیوه شده بود.
«دوستعلیخان معیرالممالک» (نتیجهی پسری مهدعلیا) در بارهی اخلاق و رفتار او مینویسد: « «مهدعلیا»، به ظاهر زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهرهای بسزا داشت. بانویی پرمایه و باکفایت بود. ادبیات فارسی و قواعد زبان عربی را نیک میدانست و خط درشت و ریز، هر دو را خوب مینوشت. به مطالعهی تاریخ و دیوان اشعار شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانهی خصوصی او را، این دو نوع کتاب تشکیل میداد. گاهِ سخن، شیرینگفتار و به وقت محاوره، حاضرجواب بود. امثال و حکایات و اشعار بسیار، از بر داشت و ضمن گفتگو، آنها را در جای خود بهکار میبرد.»
فریدون آدمیت» در کتاب «امیرکبیر و ایران» در این مورد چنین آوردهاست: «بسیار باهوش، جاه طلب و تجملپرست و از زیبایی بیبهره بود. خط و ربطی داشت و به شیوهی چلیپا (خط منحنی)، خوب مینوشت. بهعلاوه در فن مکر زنانه، استاد بیبدیلی بود. منش او را قدرتپرستی و جنون جنسی میساخت. زندگی او، پروردهی آن دو عنصر بود.»
«لیدی شیل» همسر کلنل «شیل»، وزیر مختار انگلیس در تهران، در کتاب خاطرات خود نظر دیگری در مورد زیبایی ظاهری او دارد. او مینویسد: «مادر شاه زن زیبایی است که به زحمت سی ساله بهنظر میرسد، در حالیکه سن واقعی او باید لاقل چهل سال باشد. او خیلی باهوش است و در اغلب کارهای مملکتی دخالت میکند».
«لیدی شل» در یکی از دیدارهایش، ازاو چنین توصیفی ارائه میدهد: «مادر شاه، لباس مجللی دربر داشت. شلیتهی زربفتی پوشیده بود. این شلیتههای ایرانی، خیلی گشاد هستند که هر لنگهشان حتی از دامنهای اروپایی نیزفراختر است و چون هنوز دامنفنری برای زنان ایرانی ناشناخته مانده، لذا زنهای شیکپوش، معمولاً ده یازده شلیته بهپا میکنند و آنها را در بالا با بند قیطانی میبندند تا جایگزین فنر زیر دامن شود.»
« لبههای شلیتهی مادر شاه، با یک ردیف مروارید نصبشده در روی گلابتون، تزیین شدهبود. یک زیرپوش نازک آبی ابریشمی نیز بهتن داشت که لبههای آن مرواریددوزی شده بود و تا زیر کمر و بالای شلیتهها ادامه مییافت و چون در زیر آن چیزی نپوشیده بود، بدن او بیشتر از آنچه که معمول زنهای اروپایی است، نمایان بود. روی این زیرپوش یک جلیقهی کوتاه از مخمل بهتن داشت که تا کمر میرسید و لبههای آن در قسمت پایین از هم دور میشد.»
«...روی سرش یک شال انداخته بود که در زیر چانه به وسیلهی سنجاقی بههم متصل میشد و روی این شال، رشتههایی از مروارید درشت و قطعاتی از الماس نصب شده بود. موهایش را در قسمت پشت سر، جمع کرده و از زیر شال بیرون انداخته بود. چند النگوی بسیار قشنگ به دستها و چند گلوبند قیمتی بر گردن داشت. «مهدعلیا» کفشی بهپا نداشت ولی پاهایش را یک جفت جوراب اعلای کشمیری پوشانده بود. کف و نوک انگشتان دستش را با حنا قرمز کرده و لبهی داخلی پلک چشمهایش را سرمه مالیده بود. قطر ابروهایش را دوبرابر کرده بود و گونههایش کاملاً سرخ شده بود.»
«دوستعلی خان معیرالممالک» در مورد خدم و حشم «مهد علیا» چنین میآورد: «مهدعلیا را دستگاهی عظیم و باشکوه بود. چهار تن خواجهسرا و بیست خدمتکار مخصوص با جامههای ممتاز و جواهر نشان، پیوسته در حضور او بودند. یک دختر و پسر سیاهپوست به نامهای «محبوبه» و «سلیم» با جامههای فاخر جزو خدمهی لاینفک او بودند. «مهدعلیا» چنان آنان را عزیز میداشت که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند.»
«در آبدارخانه و سر سفرهخانهی او، چندان قلیان مرصع، فنجانهای چای و قهوهخوری و ظروف نقره و طلا وجود داشت که در دکان چند زرگر معتبر یافت نمیشد. آفتابه لگن مخصوص او، از طلاهای جواهرنشان و دیگر آفتابه لگنها از نقره میناکاری بود.»
«مهدعلیا» گرمابهای مخصوص داشت که رختکن و دیوارها و کف آن از زیباترین سنگهای مرمر ساخته شده بود. اسباب و لوازم حمام او نیز از نقرهی فیروزه نشان بود. هفتهای دو بار، صبحها به حمام میرفت. در مسیر راه، کنیزانش از در اتاق تا در حمام، در دو ردیف صف بسته و پردهی بلندی را که از طاق شال تهیه شده بود نگاه میداشتند تا اهل حرم، مادر شاه را در جامهی خواب نبینند.»
مادر شاه، در ماه رمضان، بانوان درجه اول حرم را به افطار دعوت میکرد و پس از آن به صورت دودانگ در آهنگ حجاز، تلاوت قرآن میکرد و دعاهای ویژه را خوش میخواند.
وجود «مهدعلیا» در دربار، پناهگاه متخلفین بود. همیشه تنی چند از شاهزادههای بیکار و تنپرور قاجار در این بزم و بساط به مفت خوری و ارتکاب انواع هرزگیها میپرداختند. جالب آنکه مادر شاه، در واقع، معرکهگردان این دار و دستهها بود. ناگفته نماند که بسیاری نشانهها حکایت از آن دارد که او خود نیز در پارهای از هرزگیها و خوشگذرانیهای آنان شرکت داشتهاست
یکی از دلایل دشمنی «مهدعلیا» با «امیرکیبر»، این بود که او در دوران صدارت خود، دایرهی عمل درباریان و از جمله مهد علیا را بسیار محدود کرده بود تا آنجا که بسیاری از جیره و مواجبهایی را که این عده به خود اختصاص داده بودند، به کلی قطع کرده بود و آنها را از اطراف مادر شاه تارانده بود. بد نیست برای شناخت بیشتر از ویژگیهای «مهدعلیا»، اشارهای داشته باشیم به نامههای «کنت دوگوبینو»ی فرانسوی که در سال 1860 میلادی به سمت وزیرمختار فرانسه به دربار ایران میآید. او در نامهای به یک ژنرال اتریشی، در بارهی «مهدعلیا» چنین مینویسد:
«نسبت به سوابق اخلاقی مادر «ناصرالدینشاه» حرفها میزنند. میگویند حتی این پسرش، ناصرالدینشاه، نتیجهی معاشقاتی است که او با شاهزاده «فریدون میرزا» داشته که دوماه قبل در مشهد فوت کردهاست. میگویند زنی است خیلی باهوش و عاقل، دارای شم سیاسی که کارهای مهمی انجام دادهاست. حتی در اوایل سلطنت «ناصرالدینشاه»، قبل از آنکه شاه وارد تهران شود، در زمان غیبت وی، چهل روز تهران را به تنهایی و با کمال قدرت اداره کردهاست.»
مقدمه:
در ادبیات و فرهنگ تشیع ، مزار و مشهد فرزند یا فرزند زادگان آل رسول (ص) را امام زاده گویند. غالب امام زادگان شریف
مدفون در سرزمین ایران، همان مجاهدان علوی هستند که در تعقیب و گریزی پر ماجرا و پس از دفاع و مبارزه جانانه با عوامل
سلسه های اموی و عباسی در مناطقی دور افتاده به شهادت رسیده اند.
نکته قابل نامل که مورد توجه نگارنده مطلب می باشد وجود بقاع متبرک زنان می باشد که بیانگر وجود زنانی فعال در حوزه سیاست و دیانت است.
لذا سعی می شود در حد بضاعت نسبت به معرفی امامزادگان زن در کشور متمدن و متدین ایران از دیرباز جهت دوستان اطلاعاتی ارائه گردد.
امید آنکه مقبول افتد.
در اولین اقدام انصاف آن است که از گل سرسبد امامزادگان زن در ایران اسلامی یعنی حضرت معصومه (س) برایتان مطلبی نقل کنم:
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، "معصومه" است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش "نجمه خاتون" است. آن بانو مادر امام هشتم نیز هست، لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند. ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. دیری نپایید که در همان سنین کودکی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد؛ لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) قرار گرفت. در سال 200 هجری قمری در پی اصرار و تهدید مأمون عباسی؛ سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسی از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهی خراسان شدند. یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان می رساندند و مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حکومت حیله گر بنی عباس اظهار می کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید؛ عده ای از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانی مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریبا همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند. به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم نمود. پرسید: از این شهر (ساوه) تا قم چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می فرمود: "شهر قم مرکز شیعیان ما است". بزرگان شهر قم وقتی از خبر ورود آن حضرت مطلع شدند به استقبال شتافتند و در حالی که "موسی بن خزرج" بزرگ خاندان "اشعری" زمام ناقه آن حضرت را به دوش می کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدودا در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری حضرت وارد شهر قم شدند. سپس در محلی که امروز "میدان میر" نامیده می شود شتر آن حضرت در جلو در منزل "موسی بن خزرج" زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگی کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام "بیت النور" هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانی (بنا بر قولی دوازدهم ربع الثانی) سال 201 هجری قمری پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند. مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوی محل فعلی که در آن روز بیرون شهر و به نام "باغ بابلان" معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد در این که چه کسی بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکی از آن دو وارد قبر شد و دیگری جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسی سخن بگویند بر اسب های خود سوار و از محل دور شدند. پس از دفن حضرت معصومه (س)، "موسی بن خزرج" سایبانی از بوریا بر فراز قبر شریف قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد (ع) به سال 256 هجری قمری اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوی بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.
لاریجانی در نطق پیش از دستور هشدار داد: رئیس مجلس با بیان این که تحلیل شرایط اجتماعی یک حرکت فرهنگی و سیاسی گسترده را از سوی دشمنان نشان میدهد که از طریق امکانات فراوان منجمله رسانهها میخواهند حضور عفیفانه زنان را در جامعه با شکست مواجه کنند نسبت به این خطر هشدار داد. علی لاریجانی در نشست علنی امروز (شنبه 23 اردیبهشت ماه) در نطق پیش از دستور خود ضمن تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) به ویژه به نمایندگان خانم در مجلس شورای اسلامی گفت: درباره شخصیت حضرت زهرا (س) سخن گفتن بسیار مشکل است چرا که او بانویی است که اگر شناخت و ایمان به آن از طریق وحی نبود هرگز قابل تصور و تصدیق نبود. وی افزود: این که آن وجود مقدس قبل از آفرینش حضرت آدم زینتبخش دایره امکان بوده است و این که جهان به طفیل وجود او و چهارده معصوم به دایره وجود قدم نهاد و این که انبیا به نام او متوسل بودند این که نام او را پروردگار برگزیده و از اسم خود به او مشتق نموده است و این که حضرتش از تمامی ملائکه افضل و اشرف است و این که ولایت او چون امانتی الهی عرضه گردیده است، اینکه توسل به او موجب استجابت دعا در بارگاه ملکوت میشود، اینکه در تاریخ بشر او را جز علی کفر و همتایی پیدا نمیشود، اینکه او بانوی بانوان دو جهخان میباشد، اینکه در زمان حیات او فرشتگان افتخار مصاحبت با او را داشتهاند و اینکه خداوند دوستی او را نشانه ایمان و دشمنی او را کفر میداند و این که رفیعترین مقام جنت از آن او و خاندان اوست و مخصوصا این ویژگی که تنها او به طور مطلق ولیةالله جهان است همه بیانگر ویژگیهای آن حضرت است. نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با بیان این که روایات بسیاری درباره مراتب حضرت فاطمه (س) گفته شده است ادامه داد: اگر در ولایت همردیف پیامبر، امیرالمومنین و حسنین نبود تمسک و پیروی آحاد مردم به او کاری بیوجه بود. وی این اقدام نظام جمهوری اسلامی ایران که روز ولادت حضرت فاطمه (س) روز مادران و زنان نام نهاده است خود بیانگر راه استقلال فکری و فرهنگی جامعه دانست و تصریح کرد: در زمانهای که فمنیسم اساس خانواده را تحتالشعاع قرار داده و مدل زیست بسامان اسلامی تحت تاثیر قرار داده است جمهوری اسلامی ایران اساس روابط انسانی را بر پایه بنیان مقدس اسلامی نهاده است. لاریجانی یادآور شد: قانون خانواده که اخیرا در مجلس به تصویب رسید قصد پشتیبانی از تفکر حفظ و صیانت از بنیانهای خانواده را دارد. وی افزود: همچنین حضور زنان در اجتماع پس از انقلاب بر مبنای سلوک اعتدالی اسلامی شکل گرفت که ریشههای آن در کاوشهای نظری استاد شهید آیتالله مطهری در روزهای قبل از انقلاب ظهور یافته بود. رئیس مجلس نقش زنان در جامعه را غیرقابل انکار توصیف و تاکید کرد: این حضور نه از مدل غربی است و نه محرومیت و پردهنشینی بلکه نقش آفرینی زنان با مقتضیات احترامبرانگیز معنوی و عفیفانه است که رعایت حجاب از مختصات کانون این حضور است. وی ادامه داد: گرچه در دورانهای مختلف انقلاب برخی شخصیتهای سیاسی که اهلیت فرهنگی لازم را ندارند در زمینه اهمیت وجوب حجاب گاه سخنان سهلانگارانهای را گفتهاند خود حکایتگر عدم توجه به ظرفیت کانونی این عنصر مهم است اما تحلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی، یک حرکت فرهنگی و سیاسی گستردهتری را نشان میدهد که سرمایهگذاری فراوانی روی آن شده است تا از طریق امکانات فراهم منجمله رسانهها این حضور عفیفانه زنان را با شکست مواجه کنند. رئیس مجلس با تاکید بر این که در چنین شرایطی هم سیاستمداران، هم قانونگذاران و هم روحانیون باید وظیفه خود را بشناسند و به آن عمل کنند نسبت به خطر توطئهآمیز درباره بحث حجاب هشدار داد. وی در ادامه سخنان خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست به تذکرات ناصحانه آیتالله وحید خراسانی در مورد توزیع کتابها توجه جدی کنند.
دشمنان حضور عفیفانه زنان در جامعه را نشانه گرفته اند
تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیتها، موفقیتها و واقعیتها- قسمت سوم
مریم ارشدى
واقعیت
1 - نگاه مردانه به موضوع زنان و دختران و حقوق آنها در فرآیند برنامهریزىها و تصمیمگیرىها مشهود است. در این زمینه کمبود جدى نیروى انسانى زن، در سطوح تصمیمگیرى، عامل گسترش نگرشهاى مردسالارانه مىباشد.
2 - به دلیل نبود آگاهى کافى از اهمیت حضور خردمندانه زنان، نقش آنان در جامعه کمرنگ شده و بهرهورى مطلوب از این توان عظیم، مهمترین عامل رشد شاخص توسعه انسانى را در جامعه با اشکال روبهرو ساخته است.
3 - وجود ابهامات بسیار در تفاوتهاى واقعى میان دختران و پسران، چگونگى تربیت و رشد آنها را از آغاز کودکى، با تبعیض و غفلت روبهرو ساخته و براى جامعه، محرومیت از توان نیمى مردمان به همراه آورده است.
4 - حساسیت و توجه افراطى به مطالب دینى که مؤید هر چه محدودتر ساختن دختران و زنان و ایجاد تردید در توانمندىهاى آنهاست از یک سو و کمرنگ کردن موضوعات مربوط به ارزشگذارى دختران در دین از سوى دیگر، بدون بررسى میزان درستى آنها عملاً براى نفى یا محروم ساختن دختران، در زمینههاى مختلف مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
5 - تمایل به مقاومت در مقابل تغییر جایگاه دختران و احیاى حقوق انسانى آنها به عنوان دگرگونىهاى بنیادى در جامعه، تعدد سطوح و فاصله زیاد تصمیمگیران از مجریان، اهداف و امکان دگرگونى وضع دختران را با خطرات جدىترى روبهرو کرده و خطر به کارگیرى سلیقهها و تنگنظرىها در مورد رشد و تربیت دختران افزایش یافته است.
6 - ضعف باور و نگرش ضعیف دختران و زنان در باره جنسیت خود و توانمندىهایى که دارند، باعث کاهش بازدهى عملکرد آنها و تقویت نگرش عمومى مبنى بر ناتوانى زنان است.
7 - وجود قوانین نانوشته در مباحث مربوط به چگونگى تربیت و رشد دختران، نبود تعریف یکسان و فراگیر از تربیت، نیز نداشتن ابزارهاى نظارتى در روند برنامههاى پرورشى، جامعه را با تردید جدى در باره توان بانوان روبهرو ساخته است.
8 - عدم مدیریت راهبردى و نظام هماهنگ بین دستگاههاى متولى امور فرهنگى در کشور، روند رشد جوانان و به ویژه تربیت دختران جوان را کُند کرده است.
9 - عدم دسترسى برابر زنان و دختران جوان به فرصتهاى اشتغال و آموزشى، همچنین امکانات تفریحى و ورزشى و فرهنگى، نیز وجود تبعیض در زمینه بهداشت و تغذیه، امید به زندگى در دختران جوان را کاهش مىدهد.
توصیه هاى اجرایى
1 - فعال شدن تمامى دستگاهها اعم از دولتى و غیر دولتى، فرهنگى و غیر فرهنگى جهت رشد توانمندىهاى دختران از طریق به کارگیرى و بهرهمندى از استعدادهاى بالقوه آنان.
2 - بهروز کردن اطلاعات دینى جوانان و همگام شدن با فناورى ارتباطات ماهوارهاى و اینترنتى، به منظور رشد تربیتى دختران طبق استانداردهاى جهانى و موازین شرعى.
3 - تغییر در نگرشها و باورها در راستاى پذیرش هویت انسانى زنان و ضرورت توجه به توانمندىهاى آنان و به اینکه سطحىنگرى یا تظاهر به حساسیت در امر مشارکت زنان، خطرى جدى مىباشد. بنابراین متولیان، باید به اهمیت موضوع آگاه بوده و هویت مستقل، توانمند و داراى حقوق مساوى براى تربیت و رشد پسران را در دختران به رسمیت بشناسند.
4 - تشکیل پژوهشکدههاى مستقل براى طراحى و برنامهریزى در جهت رشد و تربیت دختران جوان با موضوع جنسیت به عنوان یک متغیر در راستاى ارزشهاى دینى و فرهنگ ملى.
5 - کاربردى کردن پژوهشهاى به عمل آمده در خصوص رشد اجتماعى و فرهنگى دختران جوان به عنوان مبناى سیاستگذارى در تعیین بایدها و نبایدها.
6 - دورى از برخورد یکسویه با موضوع تربیت و رشد دختران از طریق آمیختگى تربیت دختران و پسران، درگیرکردن هر دو قشر به این موضوع و توجه کارشناسانه به نگرشهاى جنسیتى در این باره.
7 - ایجاد تناسب میان مدیران ارشد و مسئولان حوزههاى ستادى وزارتخانهها از حیث جنسیت. در این مورد لزوم سهمیهبندى جنسیتى در پستهاى مدیریتى در جایگاههاى تربیتى دختران به ویژه در آموزش و پرورش که بیشترین جمعیت دختران را دارد، پیشنهاد مىشود.
8 - ایجاد تناسب در اماکن فرهنگى، هنرى، ورزشى و تفریحى دختران جوان با تعداد آنها و به نسبت وجود این مراکز براى پسران.
9 - توجه به جنبه نظارتى و ارزیابى در پرداختن به مسائل تربیتى دختران بدون به کارگیرى سلیقه و گرایش شخصى و هماهنگ کردن روشهاى رویارویى با مشکلات اخلاقى در جامعه.
10 - تشکیل شبکههاى ارتباطى بین مراکز فعال در مورد مسائل دختران و استفاده از یافتهها و همکارىهاى آنها.
11 - بهرهمندى از نظریات دختران جوان در تصمیمات مربوط به موضوعات تربیتى و رشد فرهنگى مربوط به خود.
12 - توجه به اینکه موضوع زنان و دختران، ملى است و عدم همسویى نهادهاى فرهنگى در پرداختن به موضوع جنسیت و عدالت اجتماعى، زیانآور بوده، تشکیل شوراى هماهنگى فعالیتهاى تربیتى دختران جوان ضرورى مىباشد تا بین دستگاههاى مربوط همنوایى و پیوند ایجاد کند.
13 - طراحى برنامه هاى قابل انعطاف، ارائه الگوهاى قابل دسترس و معاصرسازى زندگى ائمه به ویژه ترویج فرهنگ فاطمى.
14 - آموزش از طریق رسانه ها، همایشها و میزگردها به منظور اصلاح نگرش جامعه در راستاى هویت انسانى و ارزشگذارى به توانمندىهاى زنان و توجه به آفت تظاهر یا سطحىنگرى مسئولان به موضوع زنان.
15 - تکیه بر تکالیف و واجبات دینى در طراحى برنامههاى تربیتى بیش از تکیه بر انجام امور مستحب و نهى از اعمال مکروه به عنوان معیارهاى ارزیابى اعتقادى.
16 - حذف هر گونه تبعیض علیه دختران و زنان و تلاش در رفع هر گونه کارى که مانع رشد آنهاست و یا براى سلامتى جسمى، روحى، اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى آنان زیانبار است.
17 - تلاش در جهت دسترسى برابر دختران و زنان جوان به آموزش ابتدایى و تکمیلى و نیز دسترسى برابر آنان به آموزش متوسطه و عالى.
18 - تلاش در جهت فراهم آوردن شرایط فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى به منظور تسهیل در امر ازدواج و گسترش این سنت حسنه.
تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیتها، موفقیتها و واقعیتها- قسمت دوم
ارشدی مریم
* *
تربیت اجتماعى
نگرانى از امنیت دختران در جامعه باعث شده خانوادهها در امر تربیت دختران فرصتهاى کافى براى حضور و ورزیدگى در مهارتهاى اجتماعى و ایجاد استقلال در اداره خود، خارج از خانه و در جمع را فراهم نکنند؛ از طرف دیگر، پیشفرضهاو زمینه ذهنى تاریخى چیره بر جامعه، دختران را متعلق به خانه دانسته و بیرون رفتن آنان را به دلیل آنکه حضور فیزیکىشان در بیرون، باعث آسیب به اخلاق و سلامت اجتماعى مىشود، غیر ضرورى شناختهاند. انقلاب اسلامى، فرصتها و آزادىهایى براى حضور دختران در جمع فراهم کرد، به طورى که نقش آنان در پیروزى انقلاب، رسانههاى ملى و جهانى را به اعتراف واداشت. در این فضا، زنان با حمایت رهبرى خردمندانه معمار بزرگ انقلاب، از حاشیه به متن اجتماع وارد شدند. اما فرهنگ حاکم و نگاه سنتى جامعه، محدودیتهایى براى حضور آنان فراهم کرد و مشکلات زیادى را سبب شد.
جامعه ما حضور کمرنگ زن در خانه را آفت بر هم خوردن تعادل بنیان خانواده مىشمارد، در صورتى که شناخت کافى از جامعه، درک حکمت و فلسفه زندگى جمعى و تمرین فعالیتهاى اجتماعى و پیامدهاى آن، نظم اجتماعى را افزایش مىدهد. سلامت اخلاق میان مردم به ویژه دختران باعث کاهش آسیبهاى اجتماعى مىشود. پژوهشها نشان مىدهد در بُعد اجتماعى، رفتار دختران جوان از الگوى معیّن و ثابتى پیروى نمىکند. در حالى که13 دختران جوان، مادران خود را براى درد دل کردن ترجیح مىدهند، 28 درصد سراغ دوستان مىروند. در معاشرتها نیز دوستان را به اقوام و خویشاوندان ترجیح مىدهند. 49 درصد در وضع موجود با دوستان معاشرت دارند و در وضع مطلوب 65 درصد خواهان آن هستند. رویکرد مسئولان به مشارکت اجتماعى زنان و دختران، نشانگر آن است که آنان تحقق حقوق را الزاماً در حضور، متجلى نمىدانند، گرچه افراط و تفریط در این زمینه آسیبزا مىباشد. اما دختران به دلیل درجه آگاهى بالا و رشد روزافزون حضور اجتماعى، حقوق را عین حضور و حضور را عین حقوق خود تلقى مىکنند. نکته قابل توجه اینجاست که نیاز به مشارکت اجتماعى در دختران جوان را ذائقهها و گرایشهاى شخصى پاسخگو نیست بلکه به دور از تفکر غرب گرایانه و سکولار، سیاستگذارى در راستاى نظام ارزشى براى حضور و احقاق حقوق دختران جوان، هدایت و حمایت مسئولان را مىطلبد.
تربیت علمى
سالهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه سالهاى اخیر، موفقیت دختران در دانشاندوزى و تحصیلات، یکى از درخشانترین عرصه فعالیت و افزایش خودباورى آنان را نشان مىدهد، به طورى که در سال جارى بیش از 60 درصد از ورودىهاى دانشگاهى را دختران تشکیل مىدهند. طبق آمار موجود، تعداد دختران دانشآموز، 11 میلیون نفر است که پوشش تحصیلى آنها، 97 درصد اعلام شده است. این ارقام بیشتر در مقاطع دبیرستان و پیشدانشگاهى مشاهده مىشود. اطلاعات اعلام شده، مراکز آموزش فنى و حرفهاى دختران در سطح کشور را 166 مرکز مىداند که اخیراً، 380 درصد رشد داشته است.
بدیهى است این رشد که نمادى از ارتقاى فرهنگ جامعه و زمینهساز تقویت نقش زنان در رشد شاخصهاى توسعه انسانى در کشور است، توسط بسیارى از مسئولان و برنامهریزان مثبت ارزیابى مىشود، اما برخى از تصمیمگیران نظام، با استناد به پیامدهاى اجتماعى، خانوادگى و اقتصادىِ فارغالتحصیلان دختر، سیاست محدودسازى و سهمیهبندى جنسیتى در مراکز آموزش عالى را ضرورى مىدانند.
بر اساس نتایج تحقیق، علل رشد تحصیلى دختران، 6/21 درصد براى کسب موقعیت اجتماعى، 2/16 درصد عدم علاقه و انگیزه پسران به تحصیلات عالى به خاطر کسب درآمد و خدمت، 5/13 درصد رشد فرهنگ بخصوص در زنان، 1/8 درصد برخوردارى از پشتوانه مادى، 1/8 درصد کسب موقعیت بهتر براى ازدواج و بقیه علاقه به کسب دانش و خدمت به جامعه، نقش تربیتى زنان، انتظار خانواده و جامعه، اطمینان جامعه به محیط دانشگاهها و حذف محدودیتهاى انتخاب رشته براى دختران اعلام شده است.
همچنین اطلاعات به دست آمده از 6000 داوطلب کنکور توسط سازمان ملى جوانان، نشان مىدهد که، 23 درصد فشار خانواده، 46 درصد دورى از سرشکستگى بین خانواده، 45 درصد ترس از سرگشتگى بین دوستان، 47 درصد چشم و همچشمى و بیش از 70 درصد برترى بیکاران تحصیلکرده بر بیکاران کمسواد را عامل تحصیل دختران در سطوح عالى مىدانند.
بنابراین گسترش میزان حضور دختران در عرصههاى علمى نه به واسطه انگیزههاى اجتماعى و اقتصادى بلکه بیشتر به دلیل احساس نیاز به کسب تخصص، دانش روز و حضور در مجامع علمى، علاقه به کسب دانش، خدمت به جامعه، پرکردن اوقات فراغت، یافتن شانس ازدواج و تشویق اعضاى خانواده صورت مىپذیرد.
واقعیت آن است که امروز دختران ما در بُعد دانشاندوزى، پویایى اجتماعى چشمگیرى دارند. تحقیقات نشان مىدهد سواد دختران جوان دو برابر میانگین سنوات تحصیلى مادرانشان است و از لحاظ کیفیت تحصیلى نیز تفاوت معنادارى بین آنان مشاهده مىشود.
تجربه نشان داده که دختران ما در فرصتهاى مساوى با پسران صلاحیتهاى خود را در تحصیل، مسئولیتهاى اجتماعى و در بسیارى از موارد به ظهور رساندهاند اما زمانى که اندیشه مردسالارانه و سیاستهاى نانوشته، سلیقهها و گرایشها را وارد عرصه تصمیمگیرى مىکند، موانع فرهنگى و فکرى غیر قابل لمس و رؤیت همانند سقفهاى شیشهاى، مانع پیشرفت براى مشارکت همهجانبه بانوان است.
انتظار مىرود دستاندرکاران نظام براى بهرهمندى از این توان عظیم، آماده به خدمت که در زمینههاى مختلف متخصص و آگاه هستند، برنامهریزىهاى کوتاهمدت و بلندمدت طراحى کرده و زمینه دستیابى به توسعه پایدار را بر اساس دانامحورى و شایستهسالارى فراهم سازند.
تربیت دینى
تمایل دختران به جنبههاى عبادى، زیارت، دعا و حاجتطلبى از اماکن مقدس و ابراز احساسات زیاد است و به جنبههاى معرفتى و تعقلى در فرایض دینى کمتر توجه مىشود. گرچه این مبحث برگرفته از باور عمومى است که دختران را در تربیت احساسى از کودکى به رقت و لطافت تشویق مىکند، در مقابل از پسران سختى و خشونت انتظار مىرود، به طورى که قصهها، افسانهها، اشعار و ضربالمثلها روحیه خشن براى مردان و لطیف براى زنان را ترسیم مىکند. هدایت و تعدیل این رفتارها از اوان کودکى به مربیان و والدین توصیه مىشود.
از طرفى یکى از مشکلات فعلى جامعه این است که (به رغم توجه اسلام به بحثهاى سازنده و عمیق اخلاق) فاصله ما، از آن آموزهها زیاد است. در عین اینکه نماز مسلمان، ترک نمىشود اما برخى زمانش را در کنترل خود ندارند و در این باره، کاهلى کرده یا برگزارى نماز را به آخر وقت مىاندازند. غیبت، دروغ و هتک آبروى دیگران در برخى موارد بىاهمیت تلقى مىشود. براى واجبات فقهى و دینى حرمت قائلند، اما وقتى حقوق دیگران مطرح مىشود، آسانگیر و مسامح مىشوند و به راحتى مىتوانند حقوق دیگران را پایمال کنند.
روشن است غلبه و فربه شدن فقه، اگر به نحیف شدن اخلاق منجر شود، فاجعه به بار مىآورد. وقتى اخلاق کنار برود، فقه هم زیان مىبیند و رشد و تربیت اخلاقى جامعه و دختران جوان را دچار آسیب مىکند.
تحقیقات نشان مىدهد که، 14 درصد از جوانان تهرانى از نظر هویت اعتقادى، 29 درصد از نظر هویت عملکردى و 46 درصد از نظر درجات روحیات سهلانگارى دینى و آمادگى براى گرفتارى در روحیات غیر دینى دچار مشکل جدى هستند. اما 78 درصد آنها روحیه ملى و هویت دینى را از یکدیگر جداناپذیر مىدانند. احساس ایرانى بودن و هویت روح ملى در مقایسه با جنبههاى هویتى دیگر، از نیرومندى بالایى برخوردار است، به طورى که، 88 درصد از آنان در دفاع از سرزمین و کشور شور بسیارى دارند.
اخلاق در جامعه اسلامى مىطلبد متولیان امور فرهنگى توجه داشته باشند که ظاهر دختر جوان، نمایش درون او نیست. قضاوت، از ظاهر افراد براى اعلام هویت آنان، کارى بس خطرناک است.
دلیل دیگر افول و کمرنگى اخلاق بین جوانان، استبدادزدگى است که سایههاى آن قرنها بر سر ملت ما فرود آمده است. اخلاق زیر چتر خفقان رشد نمىکند.
بنابراین راه اصلى روان کردن و فعال نمودن اندیشه دینى و اخلاق اجتماعى بین جوانان، برونرفت جامعه از انجماد و ایستادگى است و لازمه این امر آزادى است. آزادى نه از نوع ولنگارى و بىدینى و نه از جنس تعصب، بلکه آزادى توأم با دادههاى اطلاعاتى، باورهاى مذهبى و غیرت دینى، به طورى که دختر جوان ما با دریافت آگاهىهاى ارزشى بر درک مباحث اخلاقى و اجتماعى دست یابد و در وانفساى دهکده جهانى اطلاعات و ارتباطات، نیک را از بد باز شناسد و با انتخاب راه بهتر، فضایل و خوبىها را در ذهن ملکه بسازد و زمینه رشد و تکامل معنوى خود و جامعه را فراهم کند.
از طرفى نبود مدیریت راهبردى فرهنگى، بهرهگیرى انقلاب اسلامى از فرصتهاى طلایى در حوزههاى دینى را به شدت کاهش داده و ما را در برابر بسیارى از چالشهاى تربیتى منفعل و درمانده ساخته است. مدیریت سنتى با اتخاذ تدابیر غیر علمى چیره بر سازمانهاى فرهنگى، قادر به حل مشکلات تربیتى نیست و غفلت پیوسته نسبت به برخى مسائل تربیتى، پیامدهاى غیر قابل جبرانى در پى دارد.
مبحث جهانى شدن براى فرهنگ دینى و ملى بخصوص براى ما که انتظار حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) را داریم، ایجاب مىکند که مجموعه دستگاههاى متولى امور فرهنگى، زیر نگرش مدیریت واحد و تصمیم هماهنگ، با ارائه تفکر و اندیشه نو بر اساس مقتضیات زمان و فقه پویاى شیعه، با بهرهگیرى صحیح از دانش و فن مدیریت راهبردى، علاوه بر ایجاد امکان مصونیت و پیشگیرى، جایگاه و موقعیت ما را در برابر تهدیدات و محدودیتهاى بالقوه و بالفعل حال و آینده هدایت کند. بیش از 80 درصد جوانان تهرانى هدف اصلى جهانى شدن را، تکقطبى شدن جهان مىدانند، اما 62 درصد موافق جهانى شدن و پیوستن ایران به این روند هستند.
تا زمانى که در ستاد مدیریت سازمان فرهنگى، تفکر خلّاق بروز نکند و در مدیران ارشد (که بودجههاى عمومى کشور را در دست دارند) همواره با نوعى خودرضایتى، انگیزهاى براى دگرگونى و بیان تعریفى واحد از امور فرهنگى وجود نداشته باشد، جوانان همچنان در مسیر بایدها و نبایدها، گیج و بلاتکلیف خواهند ماند.
در سازمانهاى فرهنگى کشور، لازم است عملیات راهبردى به صورت اصلاحات ضربتى در عزم و اراده مسئولان تجلى یافته، با اولویتبندى و ساماندهى بودجه و امکانات کشور، دگرگونىهاى ژرف و سترگ فرهنگى را بین پسران و دختران رقم زنند.
جامعه نیازمند آن است که براى بهبود رفتار و اخلاق مردم، رعایت نظم و قانون، رفع تبعیض، مبارزه با مفاسد اجتماعى و مواد مخدر، عدالت اجتماعى و جنسیتى، گامهاى اساسى برداشته شود.
موضوع نگرانکننده آن است که، 60 درصد جوانان تهرانى معتقدند وضع فعلى کشور قابل اصلاح نیست و همه چیز باید از اساس تغییر کند.
در عین حال که 68 درصد این جوانان قانون اساسى کشور را بهترین قانون دنیا مىدانند، اما نگرش 76 درصد آنها در مورد چگونگى اجراى قانون دیدگاه مثبتى نیست. این برداشت بیانگر آن است که قانون گریزى در سطح بسیار وسیع در جامعه وجود دارد و این زمینه نیرومندى براى روحیه خلافکارى در جوانان است.
اینکه 42 درصد از جوانان بر این باورند که میزان دنیادوستى میان روحانیونى که مىشناسند، با موازین اسلامى همخوانى ندارد و 43 درصد فکر مىکنند روحانیون حرفهاى جدیدى براى گفتن به جوانان ندارند. این باور باعث عدم تعادل تربیتى و رشد مذهبى بین جوانان است و نکته قابل تأمل به شمار مىرود.
غربزدگى
خطر گسترش فرهنگ غرب میان جوانان واقعیتى حسّى و عینى است که براى رفع آن، باید در برنامهها و محتوا و چگونگى کارکرد مراکز آموزشى و رسانههاى گروهى و نهادهاى مرتبط بازنگرى صورت گیرد.
موضوع مهاجرت نخبگان، فاجعه بزرگ ملى بوده و ناشى از عقبماندگى سطح علمى، آموزشى، پژوهشى و صنعتى کشور است. این موضوع با بهرهگیرى از اندیشههاى خلّاق و نیروهاى با انگیزه سرآمد قابل جبران است و با گذار به مرحله پیشرفتگى، فرصت هجوم و سلطهگرى علمى و فرهنگى استکبار جهانى را سلب مىکند.
اعتلاى اندیشه فرهنگى و سیاسى مردم، مجهز کردن کشور به سطوح علمى، اجتماعى، اقتصادى و صنعتى نیز گامى مهم در رشد و توسعه کشور خواهد بود.
تحقیقات نشان مىدهد که، 42 درصد جوانان تهرانى معتقدند جوامع غربى به زن بها داده و حرمت و شأن واقعى زنان در آن کشورها رعایت مىشود. 48 درصد آنان آرزو دارند که «کاش در ایران مثل غرب آزادى براى زنان و مردان در همه چیز به یک اندازه بود.» این دیدگاه در هر دو گروه پسر و دختر مشاهده مىشود.
بدیهى است توجه به آزادىهاى اسلام، ارزشگذارى دین و آموزش مباحث مربوط، به صورت عینى و عملى از سوى صاحبنظران آموزش و پرورش و به ویژه علما، قانونگذاران و رسانههاى ارتباطى مىتواند عزت و افتخار ایران اسلامى را با هویت فرهنگى غنى بشناساند و دختر ایرانى را با سربلندى به عنوان الگوى نو در سطح جهان معرفى کند.
پوشش و حجاب دختران
به دلیل آنکه دختران مهارپذیرترند، برنامههاى تربیتى آنان جدىتر از پسران اجرا مىشود، به طورى که با به کارگیرى فشار و گاه با تحمیل همراه است. در مورد اِعمال سلیقه در چگونگى پوشش ظاهرى و رفتار دختران، گاه چنان حساسیتهایى اجرا مىشود که مسائل اصلى تحتالشعاع قرار مىگیرد و گاه آنقدر ساده و ابتدایى تلقى مىگردد که اصل حجاب فراموش مىشود!
طبق تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامى، زنان که بدون حجاب شرعى در معابر و انظار عمومى ظاهر شوند، به 10 روز تا 2 ماه حبس یا 50 هزار تا 500 هزار ریال جزاى نقدى محکوم مىشوند. از طرفى اعلام نیروى انتظامى براى برخورد عمومى، عنوان «بدحجابى» است که قانونگذار در هیچ قانونى این واژه را، پیشبینى و جرم معرفى نکرده است. به علاوه در هیچ قانونى میزان «حجاب شرعى» تعریف دقیقى ندارد تا بر اساس آن دستگاه قضایى و انتظامى تکلیف خود را بداند.
عالمان دینى حجاب شرعى را از دیدگاههاى نظرى چندى تعریف مىکنند و رفتار عمومى جامعه هم شناخت واحدى از آن ندارد. واقعیت امر آن است که آنچه ما را در این زمینه موفق نکرده، ارائه روشهاى سلیقهاى، عدم به کارگیرى درست فرضیه امر به معروف و نهى از منکر با رعایت جوانب شرعى، فراهم نکردن زمینههاى رشد و آگاهى جوانان است.
استوارى و تثبیت امنیت اجتماعى از آثار مثبت حجاب ارزیابى مىشود. براى دختران جوان قضاوت یکسویه جامعه، براى ایجاد امنیت چندان خوشایند نیست و اگر در دستورهاى اسلام درنگى داشته باشیم، هر جا سخن از عفت عمومى است، بر اراده جامعه به نگاه نامحرم تأکید دارد.
بنابراین براى حفظ آرامش اخلاقى در اجتماع باید نخست حجاب را به دختران منحصر نکنیم. دوم، براى تبلیغات حفظ امنیت جامعه توسط دختران و پسران تلاش نماییم و سوم، در مباحث اجتماعى، عموم مردم را به خودکنترلى دعوت کنیم و تشویق سازیم.
به هر حال پذیرش حجاب نیازمند توجه به همه ابعاد فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، هنرى، ادبى و ... است و باید همگام و همنوا با شناخت دقیق مسائل جهانى، با زبان جوانى و بدون هر گونه افراط و تفریط به نتیجه رسید.
اوقات فراغت
اهمیت فعالیت در اوقات فراغت در رشد جسمى، روانى و ادراکى جوانان در تمامى جوامع مورد توجه است. فعالیتهاى اوقات فراغت عبارتند از: بازى، ورزش، آگاهى از رویدادهاى فرهنگى، تفریحى، سرگرمى و خدمات اجتماعى. برنامههاى مناسب تفریحى براى جوانان عناصر اصلى هر اقدام جهت مبارزه با بیمارىهاى اجتماعى و رفتارهاى انحرافى است. از آنجا که برنامههاى تفریحى کمک زیادى به رشد نیروى بالقوه جسمى، عقلانى و عاطفى جوانان مىکنند، باید با توجه و دقتى شایسته، طراحى شوند و در اختیار جوانان قرار گیرند، تا آزادانه گزینش کنند.
بررسى موضوع اوقات فراغت در کشور ما نشان مىدهد که دختران در این زمینه با محدودیتهاى زیادى روبهرو هستند و اغلب از ابزارهاى مربوطه محرومند. 61 درصد مجبورند اوقات فراغت خود را صرف تماشاى فیلم و سریالهاى تلویزیونى کنند، در حالى که در وضعیت مطلوب فقط، 13 درصد از دختران تماشاى برنامههاى تلویزیونى، فیلم ویدئویى و سینما را بر سایر برنامهها ترجیح مىدهند در حالى که 47 درصد از آنان رسانههاى خارجى و ماهواره را به برنامههاى صدا و سیما ترجیح مىدهند.
در این زمینه اعتلا دادن به برنامههاى صدا و سیما و بازنگرى در تهیه فیلمها، در رشد دادن و شخصیتسازى و اندیشه جوانان و تغییر نگرش آنها مىتواند تمایل به مشاهده برنامههاى ماهواره را کاهش دهد.
پس از تلویزیون، مطالعه کتاب، آن هم از نوع رمان و داستانهاى ادبى بیشترین زمان پنجره باز زندگى دختران جوان را به خود اختصاص داده است اما باید اعتراف کرد که کمرونقى کتابخوانى میان 45 درصد از جوانان رواج دارد و 39 درصد از آنان به کلى کتاب نمىخوانند، 40 درصد هم از امکانات و عملکرد کتابخانههاى محیط زندگى خود راضى نیستند.
مطبوعات هم طبق اعتقاد 70 درصد جوانان، قبل از هر چیز به منافع و مصالح جناحى خود مىاندیشند.
بنابراین طبق بررسىهاى به عمل آمده بین وضع موجود و وضع مطلوب گذران اوقات فراغتِ دختران، تفاوت معنادارى وجود دارد. دولت باید در برنامهریزىها، طراحى و اجراى برنامهها و سیاستهاى مربوط به جوانان، اهمیت فعالیتهاى اوقات فراغت را همراه با مداخله فعال سازمان جوانان، و به کمک سازمانهاى بینالمللى، کتابخانههاى عمومى، مراکز فرهنگى دیگر، امکانات فرهنگى، تفریحى، هنرى و ورزشى در اختیار جوانان قرار دهد.
دختران جوان براى گسترش فعالیت خود باید به صورت گروهى، نسبت به تأسیس نهادهاى مدنى اقدام کرده و در کیفیتبخشى و توانمندسازى تشکیلات غیر دولتى همت گمارند و مشارکت فعال خود را در قالب شبکههاى محلى، منطقهاى و بینالمللى دنبال کنند.
مقامات محلى باید به مناطق پرتجمع انسانى توجهى ویژه داشته و در طراحىهاى شهرى، فراخور جمعیت، براى اوقات فراغت دختران جوان همت گمارند.
رسانههاى ارتباطى باید به منظور بالا بردن آگاهى و درک جوانان از تمامى جنبههاى همبستگى اجتماعى، از جمله بردبارى و رفتار غیر خشن و افزایش حس مسئولیتپذیرى تلاش کنند.
تهیه منابع مورد نیاز براى مؤسسات آموزشى و طراحى برنامههاى مستمر، پویا و خلّاق مىتواند فعالیتهاى اوقات فراغت را به عنوان ابزارى براى مهارتآموزى بهبود بخشد.
ازدواج
ازدواج به عنوان سنت حسنه در باورهاى دینى و در فرهنگ ملى، عامل ایجاد امنیت و آرامش فردى و اجتماعى است و باید در برنامهریزىهاى اصولى کشور لحاظ شود. در پژوهش سازمان ملى جوانان آمده است 80 درصد جوانان، مجرد و تنها 4/19 درصد متأهل هستند. همچنین از باب هویت همسر گزینى، 50 درصد جوانان هیجده سال به بالا در استان تهران وضعیت رشدیافته، و بقیه غیر رشدیافته دارند.
اگر چه در تحقیقات به عمل آمده توسط مرکز امور مشارکت زنان، ششمین درخواست زنان کشور، ازدواج است، در عین حال پژوهشها نشان مىدهد که 70 درصد دختران جوان تشکیل خانواده را که یکى از اساسترین نهادهاى زندگى اجتماعى است، مشغله ذهنى خود مىدانند.
58 درصد آنان با انگیزه تشکیل واحد مستقل خانوادگى، 25 درصد به لحاظ فشارهاى اجتماعى و اصرار اطرافیان به ازدواج فکر مىکنند. براى 75 درصد از دختران سن مطلوب ازدواج بین 25 - 21 سالگى است. بیش از 70 درصد مایلند شریک زندگى را خود انتخاب کنند و در تعیین ویژگى همسر ایدهآل، 90 درصد از دختران بر سجایاى اخلاقى و ایمان مذهبى همسر آینده تأکید ورزیدهاند. 17 درصد دختران براى ازدواج با محدودیت مالى و 15 درصد با موانع فرهنگى روبهرو هستند. به طور کلى عدم تعادل و ناهمزمانى بین بلوغ جنسى و عاطفى و نیز بلوغ اقتصادى و اجتماعى در وظایف و نقشهاى مردان در زندگى خانوادگى به روشنى دیده مىشود.
تأخیر در سن ازدواج پسران، وضعیت ازدواج در دختران را هم دچار خلل مىکند. این اشکال در نتیجه دگرگونىهاى جامعه ایران در گذر از ساخت سنتى به مدرن حاصل آمده است. از طرفى عدم همخوانى تعداد پسران و دختران آماده براى ازدواج و به عبارتى فزونى دختران در سنین ازدواج نسبت به پسران، ناشى از متغیر اختلاف سنى بین 1 تا 5 سال حداقل در بین 70 درصد ازدواجهاى مرسوم ایرانى، از جمله عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج و کاهش تعداد ازدواجهاست. نیز بزرگتر بودن پسران از دختران، همچنین میزان تحصیلات دختران و به پیروى آن اشتغال به کار و کسب درآمد توسط آنان.
از سوى دیگر به هنگام بررسى موانع ازدواج جوانان، مجموعهاى از مشکلات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى که برآیند عوامل مختلف است، دیده مىشود، از جمله: کمبود امکانات مالى، نیافتن همسر ایدهآل، ادامه تحصیل، نداشتن شغل ثابت، عدم دسترسى به مسکن و امکانات زندگى، دورى از شهر محل سکونت و اختلاف با والدین در مورد معیارهاى همسرگزینى.
همچنین در مقایسه دیدگاههاى دختران و پسران دانشجو در باره همسرگزینى، به انتظار و توقع تشریفات در مراسم ازدواج به دلیل وجود نابرابرىهاى اجتماعى، توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد و طبقاتى شدن جامعه اشاره شده است. تلاش در جهت سرعت بخشیدن به تحقق بلوغ اقتصادى اجتماعى در سنین مناسب در قالب برنامههاى آموزشى فنى و حرفهاى، به جوانان خوداتکایى و استقلال اجتماعى مىبخشد. گسترش عدالت اقتصادى و اجتماعى توسط سیاستگذاران یک وظیفه شرعى و قانونى براى رفع موانع به شمار مىرود.
برخى از متولّیان دینى ازدواج موقت را به عنوان راه حل آسیبهاى اجتماعى فراروى دختران و زنان مطرح مىکنند. بدون شک قانون مدنى که بر مبناى فقه شیعه وضع شده، نکاح را اعم از دائم و یا موقت مىداند، ولى قانونگذار تعهدات و الزامات قانونى به همراه ضمانتهاى اجرایى را که براى نکاح دائم وضع و پیشبینى کرده، در ازدواج موقت منظور نمىکند.
بنابراین به دلیل فقدان بسیارى از تعهدات قانونى پس از ازدواج موقت، عدم همنوایى آن با فرهنگ عمومى جامعه و سوء استفاده برخى مردان سودجو، به هیچ وجه نمىتوان آن را به عنوان یک راه حل ترویج و گسترش داد.
آنچه همواره مورد تأکید مىباشد، آسانگیرى در امر ازدواج با فراهم کردن امکان آن و رفع موانع اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى آن است.
مریم ارشدى
[در آموزههاى دینى تربیت و دانش پژوهى یا آموزش و پرورش دو بال همان براى رسیدن به کمال محسوب مىشوند. صبغه دینى و فرهنگى انقلاب اسلامى نیز ایجاب مىکند این امر هدف اصولى در نظام آموزى جمهورى اسلامى ایران باشد. اما باید اذعان کرد که طى 25 سال گذشته این دو بال همسان و همگون رشد و تکامل نیافتهاند. رشد شاخصهاى آموزشى بدون همراهى شاخصهاى ارزشى و معنوى، اثرات زیانبارى در توسعه همه جانبه داشته، موجب عدم تعادل در جامعه مىشود.
در این مقاله ضمن بررسى موضوع تربیت اجتماعى، علمى و دینى دختران، میزان تربیتپذیرى آنان و الگوهاى ارائه شده در امر پوشش و حجاب، اوقات فراغت و ازدواج مورد کنگاش قرار گرفته، با توجه به واقعیات موجود، راهکارهاى اجرایى آن نیز توصیه شده است.]
مقدمه
«تربیت»، هدایت و اداره جریان رشد و تکاملى بشر است، به گونهاى که با به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهاى بالقوه به سوى کمال مطلق یعنى خداوند متعال رهنمون شود و در سایه آن به کمال برسد.
این کار آنگاه میسر است که آدمى خود و جهان را بشناسد. نیز در عصر فنآورى، از اخلاق دینى بهره جوید و در متن برنامهریزىهاى تربیتى، مهارت زندگى را بیاموزد و نسلى رشد یابد که در مسیر دگرگونىها بازیچه نشود؛ در عین ریشه داشتن در گذشته و بر آمدن از حال به آینده، جهتدهنده و معنادهنده آن باشد.
در معناى «رشد» گرچه عمدتاً رشد طولى مد نظر است اما وقتى در کنار تربیت و در عرض آن قرار مىگیرد، بالا بردن ارتقاى سطح خواستهها، بایدها و نبایدها و در پایان نحوه شدن را آن گونه که هست، ترسیم مىکند و آنچنان که باید باشد، تعریف مىنماید.
وقتى از «دختران» سخن به میان مىآید مفهوم دختر در مقابل پسر تعریف مىشود و نقشهاى دو جنس کنار یکدیگر تنظیم و تعیین مىگردد، در حالى که رفتار دختران، برگرفته از زمینه و بسترى است که ساخته و پرداخته فضاى تاریخى - اجتماعى براى آنهاست و تجلى آن در سنتها، قوانین، مناسبات و بخصوص نوع برخورد، رفتار و انتظارات مردان از زنان نمود پیدا مىکند. تربیت و رشد دختران، ضمن اهمیت و ضرورت آن، زمانى به نتیجه مىرسد که همراه آن آموزش و پرورش پسران نیز مورد توجه قرار گیرد و گرنه پیامدهاى بسیار بدى مىآورد.
دگرگونىهاى فکرى و نگرشى اگر تنها در دختران ایجاد شود، رشد ناموزون اجتماعى را سبب شده و ناخودآگاه آنها را در ایفاى نقشها و انتظارات از مردان و جامعه متحول کرده، میان زنان و مردان، خانواده و جامعه، ناهمخوانى و تعارض ایجاد مىکند که پیامدهاى بد آن در فرزندان، نهاد خانواده را نااستوار خواهد کرد.
اگر به تربیت دختران نیز توجه نشود، محروم کردن جامعه از مربیان و تلاش آنها در تربیت نیروهاى کارآمد و توانا، با رفتار و کارکرد ضد اجتماعى نمایان مىگردد.
دختران و پسران ایرانى به طور متوسط در 13 - 11 سالگى به بلوغ مىرسند (میانگین سنى بلوغ دختر و پسر با این توجه که دختران از حدود 9 سالگى به بعد و پسران در حدود 15 سالگى بالغ مىشوند) و به طور میانگین در 28 - 26 سالگى اکثر آنها متأهل و شاغل مىشوند، از اینرو سازمان ملى جوانان این فاصله سنى را که در کشور حدود 15 سال مىباشد «دوره جوانى» مىنامد. جوان و جوانى دورانى است که تمامى قواى زیستى، روحى، روانى، فکرى و عاطفى دچار تغییرات اساسى گردیده و بر هر یک از این دگرگونىها، قانونمندى خاصى چیره است، بنابراین مهندسى دنیاى پرتلاطم جوانى از پیشنیازهاى اصلى برنامه ساماندهى در کشور شمرده مىشود.
دوره جوانى در دختران به دلیل نوع ساختار ذهنى و روانى و تاریخى، از حساسیت ویژهاى برخوردار است که با فعالیت آگاهانه، محققانه و دلسوزانه علما و مسئولان این مرز و بوم (که دل در گرو اسلام، انقلاب و سربلندى ملت ایران دارند) به سر منزل مقصود خواهد رسید. در عین حال در «جمهورى اسلامى ایران» باید رشد دختران جوان با حفظ باورها و اعتقادات دینى و ارزشهاى ملى هماهنگ شود تا الگوى نو از زن مسلمان ایرانى در جهان را ارائه کند.
درآمد
نگاهى به وضعیت فرهنگى پیش از انقلاب اسلامى نشان مىدهد که بیشتر دختران جوان به دلایل بسیار، از حضور در محافل علمى، فرهنگى و اجتماعى محروم بودند. خانوادهها به خاطر عدم اطمینان به فضا و نظام آموزشى و ارزشهاى حاکم در رژیم، دختران خود را حتى از رفتن به مدرسه باز مىداشتند. مردم، دانشگاه را کانون مروّجان ضد دینى مىدانستند. واکنش زنان به سبب غیرت اجتماعى، آنان را به گوشهگیرى و انزوا هدایت مىکرد.
زنى که به دلیل اختناق شدید حکومتى و جوّ نامناسب فرهنگى حتى در داستانها و ضربالمثلها تحقیر مىشد، خود را موجودى بدبخت، عقبافتاده و ناقص مىپنداشت و در صدد یافتن راه نجات بود. با شنیدن فریاد دروغین زیر عنوان آزادى، فرهنگ بیگانه رواج یافت. وضعیت خفقانآور آن زمان و رها کردن دختران جوان در جهالت و بىخبرى از دستورهاى اسلام و مصالح جامعه، موجبات فراگیر شدن بىعفتى و بىتوجهى به ارزشهاى اسلامى به میزان نادانى و حقارتشان شد.
در آن زمان از سازمانها، رسانهها، همایشها، مجلات و کتب ارزشى خبر چندانى نبود بلکه فیلمها، سریالهاى تلویزنى، جشنها، شبنشینىها و برنامههاى پر زرق و برق ضد دینى، آشکار و نهان با برنامهریزى دقیق از سوى حکومت به فراوانى به کار فرهنگزدایى و ترویج بىبند و بارى، برهنگى و ... مىپرداخت.
تشکیلات گسترده کاخ جوانان براى تشویق دختران و پسران به عضویت در آن با اردوهاى مختلط تابستانى در سواحل دریاى شمال، بر ضد دین و فرهنگ ملى، آداب و سنن و ارزشهاى مذهبى جولان مىداد.
خوشبختانه انقلابى عظیم زیر پرچم اسلام، دست استعمارگران را از کشور بُرید. حرکتى که آغاز شد خاستگاه نگرش غیر سنتى از دین و فرهنگ غالب داشت. اسلام ناب محمدى به فرمایش امام خمینى به رغم سیطره ظلم و جهل، نقاب از رخساره برمىکشد و روشنگرى آغاز مىشود. ابزار کار، دانش است و منطق شیوه کردار، لطف است و مرحمت. روش تبلیغ، آموزش قرآنى «جدال احسن» است. محافل عیش و طرب جوانان، به کانونهاى بحث و تبادل نظر تبدیل مىشود.
جوانان مسلمان، در قالب انجمنهاى اسلامى، اندیشه و بینش و منش دینى را ترویج مىکنند. روشهاى تربیتى بیمناکانه و تهدیدآمیز از بین مىرود و روشهاى محبتآمیز، معقول و منطقى جایگزین مىشود. خوشرویى، نرمخویى، عدم تفحص در امور داخلى و خصوصى جوانان و کمک به حل مشکلات مالى و تحصیلى دانشجویان مورد تذکر علما و روحانیون قرار مىگیرد و تجربه این دهه، الگوى جوانان جهان مىشود.
در این دوره آنچه براى دختران جوان اهمیت دارد، معنویت است؛ شور و عاطفه و احساس دختران با عشق خدایى سرشته مىشود و معیار انتخاب و ازدواج، تجلى واقعیات انسانى و ابزارى براى احیا، تقویت و تکامل این هویت است.
مشارکت اجتماعى، سیاسى و فرهنگى دختران جوان، و آنچه که تا پیش از این از دیدگاه عرف، ننگ محسوب مىشد، به عنوان شعور و شعائر دینى مطرح مىشود. در این زمان نقش امام راحل و رهبران دینى و سیاسى روشنفکر براى هدایت هیجانهاى جوانى و انرژى دختران جوان قابل ستایش است.
اکنون بیش از ربع قرن از پیروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام جمهورى اسلامى مىگذرد. انقلابى که بیش از آنکه سیاسى باشد، فرهنگى است. در این مدت، رسانههاى ارتباط جمعى، مروِّج اسلام و تبلیغکننده ارزشهاى اسلامى بودهاند. نیز چندین نهاد، سازمان و ارگان رسمى و غیر رسمى، متولى تربیت و ترویج آداب و سنن مذهبىاند.
سازمان تبلیغات اسلامى، با تشکیلاتى گسترده دستاندرکار پرورش فرهنگ دینى در سراسر کشور و خارج است. بخش گستردهاى از تبلیغات حوزه علمیه با امکانات درخور، حفظ و بالندگى ارزشهاى دینى و گسترش آموزههاى فرهنگ مذهبى را بر عهده دارد. روحانیون در شهرها و روستاها به ارشاد مردمان مشغولند. نظام آموزشى کشور، کتب درسى، قوانین و مقررات اجتماعى بازسازى شده و توسط فرهیختگان اسلامى و نخبگان دین سامان یافته است. اما با وجود همه اینها از وضع فرهنگى جوانان مىنالیم، از بدحجابى و کمحجابى دختران شِکْوه داریم و هر از چند گاهى با اعتراضات خیابانى و بگیر و ببندهایى که در بسیارى موارد از ملاحظات و رهیافتهاى روانشناختى فاصله دارد در پى اصلاح آنان (که به نظر ما پاىبند به ارزشهاى دینى نیستند) هستیم.
35 درصد از دختران جوان، نظارهگر خواستههاى سیاسى احزاب و گروههاى درگیر در کشورند و خواستار حقوق شهروندى مساوى با پسران هستند. آزادى در تصمیمگیرى در سطوح خانواده و اجتماع را مورد تأکید قرار داده، احترام به حریم خصوصى جوانان خصوصاً دختران را ضرورى و عاملى جهت افزایش حس خودباورى و تقویت حضورشان در جامعه مىدانند. امنیت اجتماعى را نیز به عنوان پیشنیاز حضور در عرصههاى مختلف مطرح مىکنند و از وضع موجود اظهار نارضایتى مىنمایند. چنان که از تبعیضهاى موجود در خانواده و اجتماع بین دختران و پسران به ویژه در زمینههاى اقتصادى، حقوقى و اجتماعى شِکْوه دارند و بر لزوم سیاستگذارى و تغییر نگرش عمومى بر اساس عدالت جنسیتى تأکید مىکنند. نیز از محدودیتهاى ورزش و تفریح دختران و کمبود فضاى مناسب و نابرابرىهاى موجود در بُعد آموزش مىنالند. چنان که رویهها و تصمیمات غلط رایج و تفسیر سلیقهاى از دین، ضعف قانون و عدم روحیه خودباورى را مانع پیشروى خویش مىدانند.
در این مقاله، بدون اینکه فرد یا گروه، سازمان یا نهادى را مقصر بدانیم، با بیان مسئولیتها، موفقیتها و واقعیتهاى فرا روى تربیت و رشد دختران، امیداوریم مطالب ارائه شده در سیاستگذارىهاى اجتماعى و برنامهریزىهاى اقتصادى و خطمشى فرهنگى کشور، مورد نظر مسئولان قرار گیرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.