1391/04/04 - 07:46مشاور ارشدمرکز امور زنان ریاست جمهوری:

موضوع عفاف و حجاب را نباید به مسایل سیاسی ربط داد

تهران- مشاور ارشد مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری گفت: موضوع عفاف و حجاب و ترویج فرهنگ آن در جامعه موضوعی کاملاً اعتقادی است و  نباید در گرو مسایل سیاسی دنبال شود و آن را به مسایل سیاسی ربط داد.

گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، مریم ارشدی روز سه شنبه در نشست تحلیلی "چادر، باید و نبایدها" که با مشارکت خبرگزاری بین المللی زنان برگزار شد، افزود: بزرگترین آفت جامعه در شرایط کنونی این است که مساله با اهمیت عفاف و حجاب با مسایل سیاسی پیوند خورده است.

ارشدی با بیان اینکه چادر یک نوع پوشش رسمی و اسلامی برای زنان ایرانی محسوب می شود، گفت: به هیچ وجه موضوع حجاب و عفاف و حتی مشکی بودن چادر را یک موضوع سیاسی تلقی نمی کنم چرا که چادر مشکی یک نوع پوشش رسمی برای زنان کشور به شمار می رود.

ارشدی درباره وظایف مرکز امور زنان و خانواده در مورد توسعه فرهنگ عفاف و حجاب، افزود: این مرکز دارای شش وظیفه تعریف شده از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور است.

وی اضافه کرد: تلاش می کنیم تا حجاب را در قالب یک فرهنگ مهم و بدون هیچ گونه جریان سازی سیاسی در جامعه نهادینه کنیم.

ارشدی ادامه داد: این مرکز با مدیریت تعمیق باورهای دینی به بحث عفاف و حجاب ورود کرده و حتی به بانوانی که قصد راه اندازی موسسات تولید چادر را دارند تسهیلاتی ارایه می کند.

در ادامه این جلسه حجت الاسلام علی خان پور مدیر مرکز فعالیت های دینی شهرداری تهران گفت: پوشش چادر تضمین کننده سلامت زن در جامعه است.

وی با بیان اینکه عفاف ثمره حجاب است، گفت: ما باید با ترویج استفاده از چادر اسلامی سلامت را دوباره به بانوان کشور بازگردانیم.

خان پور تاکید کرد: بدون رعایت حجاب و متانت و بدون برخورداری از پوشش اسلامی کرامت زن در جامعه زیر سووال می رود.

مدیر مرکز فعالیت های دینی شهرداری تهران گفت: چادر می تواند زن را از تمام خطرهای موجود در جامعه مصون نگه دارد.




تاریخ : پنج شنبه 91/3/25 | 7:0 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

زنی یازده قلو زائید  

   به گزارش«رهوا»،یک زن هندی در یک زایمان بسیار عجیب، 11نوزاد قد و نیم قد را در نخستین زایمان خود به دنیا آورد!به دنیا آمدن این همه نوزاد نه تنها اعضای کادر بیمارستان محل زایمان زن هندی را شگفت زده کرد، بلکه سبب شگفتی بسیاری از مردم هند شد.این زایمان شگفت انگیز بسیاری از کاربران اینترنت را وادار به نوشتن تحلیل و تفسیرهای جالبی کرد که به نوشته برخی از آنها، زن هندی در اولین زایمان خود اعضای یک تیم فوتبال را زائیده است.




تاریخ : دوشنبه 91/3/22 | 3:30 عصر | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

«منصوری» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شد

«عباسعلی منصوری»نماینده کاشان و آران و بیدگل در مجلس نهم عضو کمیسیون امنیت ملی  شد

منصوری1 «منصوری» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شد

روزنامه کاشان: «عباسعلی منصوری» نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل به همراه 14 نفر دیگر به عضویت کمیسیون امنیت ملی مجلس در‌آمد.
به گزارش «نسیم آنلاین» نماینده مردم شهرضا در مجلس نهم، از انتخاب «علاء‌الدین بروجردی» «کاظم جلالی» «حسین نقوی‌حسینی» «عوض حیدرپور» «اسماعیل کوثری» «جواد جهانگیرزاده» «حسین سبحانی‌نیا» «مهدی سنایی» «جواد کریمی‌قدوسی» «حسن کامران» «حقیقت‌پور» «آقامحمدی» «آشوری» و «منصوری» در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم خبر داد.
وی اضافه کرد: اعضای هیأت رئیسه و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در جلسه روز سه‌شنیه مشخص می‌شوند.
وی گفت 44 نفر برای عضویت در این کمیسیون داوطلب شده بودند.




تاریخ : دوشنبه 91/3/22 | 1:6 عصر | نویسنده : مریم ارشدی | نظر
  • مرکز امور زنان و خانواده فعالیت‌های خود را از محل اعتبارات پیش‌بینی شده انجام می‌دهد

pic4

با موافقت نمایندگان مجلس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور مجاز شدند تا فعالیت های خود را از محل اعتبارات پیش بینی شده مربوط به خود به انجام برسانند.

 نمایندگان در نشست علنی امروز (چهارشنبه 27 اردیبهشت) مجلس شورای اسلامی و در ادامه بررسی بخش هزینه ای لایحه بودجه 91 کل کشور با جزء یک بند 15 این لایحه موافقت کردند.

به موجب این جزء مرکز امور زنان وخانواده ریاست جمهوری و معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور مجازند تا فعالیتهای اجرائی خود را در راستای تحقق اهداف و سیاستهای مورد نظر از طریق دستگاههای اجرائی و سازمان بسیج مستضعفین از محل اعتبارات پیش بینی شده مربوط به خود در این قانون به انجام برسانند.

همچنین براساس تبصره این جزء مرکز امور زنان و خانواده موظف است گزارش عملکرد این بند را از دستگاههای اجرایی ذی‌ربط أخذ و هر شش ماه یک بار به کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.




تاریخ : چهارشنبه 91/3/17 | 11:25 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

در قسمت اول بحث از حضرت معصومه (س) در شهر قم یادی کردیم و حال که در سفر معنوی به قم هستیم در این قسمت به اماکن متبرکه زنان در این استان اشاره می نماییم:

" امامزاده حلیمه خاتون"

این آرامگاه که مدفن یکی از نوادگان امام کاظم (ع) است ، در روستای لنجرود ، در فاصله 12 کیلومتری جنوب شهر قم قرار دارد. در مدخل بقعه از ایوان غربی، درِ منبت دو لنگه ای وجود دارد که کتیبه هایی به خط ثلث برجسته  و عباراتی به تاریخ 1302 هـ.ق  نقش بسته است .

 امامزاده "معصومه زینب خاتون"

بنای امامزاده سیده معصومه ( زینت خاتون ) از احفاد ( نوادگان ) امام موسی کاظم (ع) ، دردامنه کوهی درشمال غربی شهر کهک قرار دارد. هرچند به استناد شواهد باقی مانده ، اسکلت اصلی بنا به پیش از دوران صفوی تعلق دارد ، اما به اعتبار یک قطعه چوب منبت که از صندوق منبت روی قبر باقی مانده  وکتیبه ای  که با تاریخ 999 هـ . ق موجود است ، بنا والحاقات جانبی آن متعلق به دوران صفوی است.

برجسته ترین اثر هنری بازمانده از امامزاده معصومه، در منبت گره کاری و گل میخ کوبی شده آن است که تاریخ 979 هـ. ق برروی آن حک شده و امروزه زینت بخش موزه باغ فین کاشان است.

 امامزاده خدیجه خاتون(س)

در 23 کیلومتری جنوب غربی قم در مسیر جاده قدیم قم به اصفهان و بر حاشیه شرقی رود قمرود و در مدخل روستای خدیجه خاتون امامزاده‌ای به همین نام وجود دارد که منسوب به دختری از فرزندان امام ششم(ع) است. این بنا تنها امامزاده ارزشمند باقی‌مانده از قرن هشتم در خارج از شهر قم است.

 

مقبره خدیجه خاتون از بناهای قرن هفتم و هشتم هجری قمری است. این بنا بر سر راه قم به سراچه، در یک کیلومتری شرق امام زاده طیب و طاهر واقع شده است.

 

بقعه، بنایی هشت ضلعی از داخل و خارج است که در هر ضلع، صفه ای محرابی با دهانه یک متر و ارتفاع سه متر ساخته شده است. تمام دیوار بقعه سفیدکاری و خالی از تزیینات هنری کاشی و گچ بری می باشد. در این بقعه، از آثار قدیم سه قطعه لوح کاشی روی مرقد باقی مانده که به نظر می رسد به قرن هفتم و هشتم هجری قمری تعلق داشته باشند. گفته می شود که در این بقعه، دو مرد و پنج زن از نوادگان امام کاظم (ع) مدفون هستند.

مسجد فاطمیه‌ (مسجد خانم‌) - قم‌

 این‌ مسجد نیز از مساجد معروف‌ قم‌ است‌ که‌ در نزدیکی‌ گذرخان‌ به‌ همّت‌ یک‌خانم‌ خیرخواه‌ با آب‌ انبار بزرگ‌ و فرش‌های‌ زیبا و تشکیلاتی‌ منظم‌ بنیاد گردیده‌ است‌. از مزایای‌ این‌ مسجدکتابخانه‌ای‌ است‌ که‌ مورد استفاده‌ شاگردان‌ مکتب‌ حضرت‌ جعفر بن‌ محمّد (ع‌) قرار می‌گیرد. مقبره‌ آن‌ خانم‌محترمه‌، در اتاق‌ مخصوصی‌ در کنار مسجد قرار دارد. در حال‌ حاضر در این‌ مسجد علاوه‌ بر اقامه‌ نماز، تدریس‌علوم‌ دینی‌ نیز صورت‌ می‌گیرد.

شاید بی لطف نباشد اگر در این بخش به دیدار یکی از زنان سیاستمدار کشورمان یعنی " مهدعلیا" در قم برویم  

ایوان مهدعلیا صفوی

 

ایوان مهدعلیا صفوی از آثار مهد علیا همسر یا مادر سلیمان صفوی است که در سال 1129 بنا شده است.

 

این ایوان به دهانه 11 و درازا 12 و ارتفاع 14 متر با جلا و جرزهای آجری و محرابی زیبا آراسته به گچ بری و کتیبه ای کمربندی و پوشش رسمی بندی در سه قسمت با 9 غرفه با چندین درگاه از طرفین به دو شبستان خاوری و باختری مرتبط است. این ایوان زیبا به لحاظ قدمت ومعماری از ارزش های جهانگردی برخوردار است.

آرامگاه‌ مهدعلیا

مهد علیا مادر شاه‌ عباس‌ اول‌ بود که‌ با قدرت‌ تمام‌ در اداره‌ امور اهتمام‌ می‌ورزید و مداخله‌او در عزل‌ و نصب‌ امرا و دخالت‌ و استبداد در انجام‌ امور، بسیار معروف‌ است‌. مقبره‌ مهدعلیا در جهت‌ غربی‌ وعقب‌ گنبد محمد شاه‌ قرار گرفته‌ است.

مهد علیا ،آمیزه ای از دسیسه و دانش

«مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» در تاریخ دوره‌ی قاجار، حضوری همه جانبه و انکار ناپذیر داشته است. اگر شاه قاجار بر تخت سلطنت می‌نشسته و به امیران و زیران خویش در رابطه با کارهای مملکتی دستور می‌داده است، «مهد علیا» در قصر خویش، دور از تاج و تخت رسمی شاهانه، سر رشته‌ی نادیدنی و گاه حتی ناخواندنی بسیاری از کارها را در دستان خود داشته است. ای کاش این قدرت نادیدنی و گسترده، تنها در جهت آبادانی کشور به کار می‌رفت. دریغ عمیق انسان بر آنست که نادانی و فساد، آن همه هوشیاری و توانایی انسانی را در راه بیداد و ویرانگری به کار انداخته بود.

نفوذ زنان درباری و خواجه‌سرایان حرم در امور مملکتی، بدون تردید در ساختار سیاسی کشور نیز تأثیر داشته‌است. شوراهای غیر رسمی که در حرم با حضور زنان و سوگلی‌ها و به‌ویژه شخص «مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» صورت می‌گرفته، در بسیاری مواقع نقشی مخرب داشته‌است.

در این زمینه نیز نکات بسیاری ناگفته مانده است. نکاتی که همیشه به‌صورت عوامل کارساز پشت پرده و ظاهراً نادیدنی خود را نشان داده است. در این میان نقش «مهدعلیا» در بسیاری از دسیسه‌ها و دهن‌بینی‌های ویرانگر، بیشتر از هر زنی به‌چشم می‌خورد. «امیرکبیر» وزیر دلسوز و کاردان این دوره، بارها از دخالت بی‌مورد او در کارهای خطیر کشوری، نزد شاه شکایت برده‌ بود.

«مهدعلیا»، همسر «محمدشاه» و مادر «ناصرالدین‌شاه قاجار» است که پس از به سلطنت رسیدن شوهرش، لقب «مهدعلیا» یافت. ناصرالدین‌شاه، مادر خود را بیشتر «نواب» یا «خانم» خطاب می‌کرد. این زن در سن شانزده سالگی با «محمد‌شاه» ازدواج کرده بود، در بیست و هفت‌سالگی، «ناصرالدین میرزا» را به دنیا آورده بود و آنگاه در چهل‌سالگی بیوه ‌شده بود.

«دوست‌علی‌خان معیرالممالک» (نتیجه‌ی پسری مهدعلیا) در باره‌ی اخلاق و رفتار او می‌نویسد: « «مهدعلیا»، به ظاهر زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهره‌ای بسزا داشت. بانویی پرمایه و باکفایت بود. ادبیات فارسی و قواعد زبان عربی را نیک می‌دانست و خط درشت و ریز، هر دو را خوب می‌نوشت. به مطالعه‌ی تاریخ و دیوان اشعار شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانه‌ی خصوصی او را، این دو نوع کتاب تشکیل می‌داد. گاهِ سخن، شیرین‌گفتار و به وقت محاوره، حاضرجواب بود. امثال و حکایات و اشعار بسیار، از بر داشت و ضمن گفتگو، آنها را در جای خود به‌کار می‌برد.»

فریدون آدمیت» در کتاب «امیرکبیر و ایران» در این مورد چنین آورده‌است: «بسیار باهوش، جاه‌ طلب و تجمل‌پرست و از زیبایی بی‌بهره بود. خط و ربطی داشت و به شیوه‌ی چلیپا (خط منحنی)، خوب می‌نوشت. به‌علاوه در فن مکر زنانه، استاد بی‌بدیلی بود. منش او را قدرت‌پرستی و جنون جنسی می‌‌ساخت. زندگی او، پرورده‌ی آن دو عنصر بود.»

 «لیدی شیل» همسر کلنل «شیل»، وزیر مختار انگلیس در تهران، در کتاب خاطرات خود نظر دیگری در مورد زیبایی ظاهری او دارد. او می‌نویسد: «مادر شاه زن زیبایی است که به زحمت سی ساله به‌نظر می‌رسد، در حالی‌که سن واقعی او باید لاقل چهل سال باشد. او خیلی باهوش است و در اغلب کارهای مملکتی دخالت می‌کند». 

«لیدی شل» در یکی از دیدارهایش، ازاو چنین توصیفی ارائه می‌دهد: «مادر شاه، لباس مجللی دربر داشت. شلیته‌ی زربفتی پوشیده بود. این شلیته‌های ایرانی، خیلی گشاد هستند که هر لنگه‌شان حتی از دامن‌های اروپایی نیزفراخ‌تر است و چون هنوز دامن‌فنری برای زنان ایرانی ناشناخته مانده، لذا زن‌های شیک‌پوش، معمولاً ده یازده شلیته به‌پا می‌کنند و آنها را در بالا با بند قیطانی می‌بندند تا جایگزین فنر زیر دامن شود.»

 « لبه‌های شلیته‌ی مادر شاه، با یک ردیف مروارید نصب‌شده در روی گلابتون، تزیین شده‌بود. یک زیرپوش نازک آبی ابریشمی نیز به‌تن داشت که لبه‌های آن مروارید‌دوزی شده بود و تا زیر کمر و بالای شلیته‌ها ادامه می‌یافت و چون در زیر آن چیزی نپوشیده ‌بود، بدن او بیشتر از آن‌چه که معمول زنهای اروپایی است، نمایان بود. روی این زیرپوش یک جلیقه‌ی کوتاه از مخمل به‌تن داشت که تا کمر می‌رسید و لبه‌های آن در قسمت پایین از هم دور می‌شد.»

 «...روی سرش یک شال انداخته بود که در زیر چانه به ‌وسیله‌ی سنجاقی به‌هم متصل می‌شد و روی این شال، رشته‌هایی از مروارید درشت و قطعاتی از الماس نصب شده بود. موهایش را در قسمت پشت سر، جمع کرده و از زیر شال بیرون انداخته بود. چند النگوی بسیار قشنگ به دستها و چند گلوبند قیمتی بر گردن داشت. «مهدعلیا» کفشی به‌پا نداشت ولی پاهایش را یک جفت جوراب اعلای کشمیری پوشانده بود. کف و نوک انگشتان دستش را با حنا قرمز کرده و لبه‌ی داخلی پلک چشم‌هایش را سرمه مالیده بود. قطر ابروهایش را دوبرابر کرده بود و گونه‌هایش کاملاً سرخ شده بود.»

  «دوست‌علی خان معیر‌الممالک» در مورد خدم و حشم «مهد علیا» چنین می‌آورد: «مهدعلیا را دستگاهی عظیم و باشکوه بود. چهار تن خواجه‌سرا و بیست خدمتکار مخصوص با جامه‌های ممتاز و جواهر نشان، پیوسته در حضور او بودند. یک دختر و پسر سیاه‌پوست به نام‌های «محبوبه» و «سلیم» با جامه‌های فاخر جزو خدمه‌ی لاینفک او بودند. «مهدعلیا» چنان آنان را عزیز می‌داشت که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند.»

 «در آبدارخانه و سر سفره‌خانه‌ی او، چندان قلیان مرصع، فنجان‌های چای و قهوه‌خوری و ظروف نقره و طلا وجود داشت که در دکان چند زرگر معتبر یافت نمی‌شد. آفتابه لگن مخصوص او، از طلاهای جواهرنشان و دیگر آفتابه لگن‌ها از نقره میناکاری بود.»

 «مهدعلیا» گرمابه‌ای مخصوص داشت که رخت‌کن و دیوارها و کف آن از زیباترین سنگ‌های مرمر ساخته شده بود. اسباب و لوازم حمام او نیز از نقره‌ی فیروزه نشان بود. هفته‌ای دو بار، صبح‌ها به حمام می‌رفت. در مسیر راه، کنیزانش از در اتاق تا در حمام، در دو ردیف صف بسته و پرده‌ی بلندی را که از طاق شال تهیه شده بود نگاه می‌داشتند تا اهل حرم، مادر شاه را در جامه‌ی خواب نبینند.»

مادر شاه، در ماه رمضان، بانوان درجه اول حرم را به افطار دعوت می‌کرد و پس از آن به صورت دودانگ در آهنگ حجاز، تلاوت قرآن می‌کرد و دعاهای ویژه را خوش می‌خواند.

 

وجود «مهدعلیا» در دربار، پناهگاه متخلفین بود. همیشه تنی چند از شاهزاده‌های بیکار و تن‌پرور قاجار در این بزم و بساط به مفت خوری و ارتکاب انواع هرزگی‌ها می‌پرداختند. جالب آن‌که مادر شاه، در واقع، معرکه‌گردان این دار و دسته‌ها بود. ناگفته نماند که بسیاری نشانه‌ها حکایت از آن دارد که او خود نیز در پاره‌ای از هرزگی‌ها و خوشگذرانی‌‌های آنان شرکت داشته‌است

 یکی از دلایل دشمنی «مهدعلیا» با «امیرکیبر»، این بود که او در دوران صدارت خود، دایره‌ی عمل درباریان و از جمله مهد علیا را بسیار محدود کرده بود تا آن‌جا که بسیاری از جیره و مواجب‌هایی را که این عده به خود اختصاص داده بودند، به کلی قطع کرده بود و آنها را از اطراف مادر شاه تارانده بود. بد نیست برای شناخت بیشتر از ویژگی‌های «مهدعلیا»، اشاره‌ای داشته باشیم به نامه‌های «کنت دوگوبینو»ی فرانسوی که در سال 1860 میلادی به سمت وزیر‌مختار فرانسه به دربار ایران می‌آید. او در نامه‌ای به یک ژنرال اتریشی، در باره‌ی «مهدعلیا» چنین می‌نویسد:

 «نسبت به سوابق اخلاقی مادر «ناصر‌الدین‌شاه» حرف‌ها می‌زنند. می‌گویند حتی این پسرش، ناصرالدین‌شاه، نتیجه‌ی معاشقاتی است که او با شاهزاده «فریدون میرزا» داشته که دوماه قبل در مشهد فوت کرده‌است. می‌گویند زنی است خیلی باهوش و عاقل، دارای شم سیاسی که کارهای مهمی انجام داده‌است. حتی در اوایل سلطنت «ناصرالدین‌شاه»، قبل از آن‌که شاه وارد تهران شود، در زمان غیبت وی، چهل روز تهران را به تنهایی و با کمال قدرت اداره کرده‌است.»

 




تاریخ : یکشنبه 91/3/7 | 7:59 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

مقدمه:

در ادبیات و فرهنگ تشیع ، مزار و مشهد فرزند یا فرزند زادگان آل رسول (ص) را امام زاده گویند. غالب امام زادگان شریف

مدفون در سرزمین ایران، همان مجاهدان علوی هستند که در تعقیب و گریزی پر ماجرا و پس از دفاع و مبارزه جانانه با عوامل

 سلسه های اموی و عباسی در مناطقی دور افتاده به شهادت رسیده اند.

نکته قابل نامل که مورد توجه نگارنده مطلب می باشد وجود بقاع متبرک زنان می باشد که بیانگر وجود زنانی فعال در حوزه سیاست و دیانت است.

لذا سعی می شود در حد بضاعت نسبت به معرفی امامزادگان زن در کشور متمدن و متدین ایران از دیرباز جهت دوستان اطلاعاتی ارائه گردد.

امید آنکه مقبول افتد.

در اولین اقدام انصاف آن است که از گل سرسبد امامزادگان زن در ایران اسلامی یعنی حضرت معصومه (س) برایتان مطلبی نقل کنم:

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، "معصومه" است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش "نجمه خاتون" است. آن بانو مادر امام هشتم نیز هست، لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند. ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. دیری نپایید که در همان سنین کودکی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد؛ لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) قرار گرفت. در سال 200 هجری قمری در پی اصرار و تهدید مأمون عباسی؛ سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسی از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهی خراسان شدند. یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان می رساندند و مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حکومت حیله گر بنی عباس اظهار می کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید؛ عده ای از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانی مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریبا همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند. به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم نمود. پرسید: از این شهر (ساوه) تا قم چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می فرمود: "شهر قم مرکز شیعیان ما است". بزرگان شهر قم وقتی از خبر ورود آن حضرت مطلع شدند به استقبال شتافتند و در حالی که "موسی بن خزرج" بزرگ خاندان "اشعری" زمام ناقه آن حضرت را به دوش می کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدودا در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری حضرت وارد شهر قم شدند. سپس در محلی که امروز "میدان میر" نامیده می شود شتر آن حضرت در جلو در منزل "موسی بن خزرج" زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگی کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام "بیت النور" هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانی (بنا بر قولی دوازدهم ربع الثانی) سال 201 هجری قمری پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند. مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوی محل فعلی که در آن روز بیرون شهر و به نام "باغ بابلان" معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد در این که چه کسی بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکی از آن دو وارد قبر شد و دیگری جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسی سخن بگویند بر اسب های خود سوار و از محل دور شدند. پس از دفن حضرت معصومه (س)، "موسی بن خزرج" سایبانی از بوریا بر فراز قبر شریف قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد (ع) به سال 256 هجری قمری اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوی بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.




تاریخ : شنبه 91/3/6 | 12:0 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

لاریجانی در نطق پیش از دستور هشدار داد:

دشمنان حضور عفیفانه‌ زنان در جامعه را نشانه گرفته اند

رئیس مجلس با بیان این که تحلیل شرایط اجتماعی یک حرکت فرهنگی و سیاسی گسترده را از سوی دشمنان نشان می‌دهد که از طریق امکانات فراوان من‌جمله رسانه‌ها می‌خواهند حضور عفیفانه‌ زنان را در جامعه با شکست مواجه کنند نسبت به این خطر هشدار داد.

علی لاریجانی در نشست علنی امروز (شنبه 23 اردیبهشت ماه) در نطق پیش از دستور خود ضمن تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) به ویژه به نمایندگان خانم در مجلس شورای اسلامی گفت: درباره شخصیت حضرت زهرا (س) سخن گفتن بسیار مشکل است چرا که او بانویی است که اگر شناخت و ایمان به آن از طریق وحی نبود هرگز قابل تصور و تصدیق نبود.

وی افزود: این که آن وجود مقدس قبل از آفرینش حضرت آدم زینت‌بخش دایره امکان بوده است و این که جهان به طفیل وجود او و چهارده معصوم به دایره وجود قدم نهاد و این که انبیا به نام او متوسل بودند این که نام او را پروردگار برگزیده و از اسم خود به او مشتق نموده است و این که حضرتش از تمامی ملائکه افضل و اشرف است و این که ولایت او چون امانتی الهی عرضه گردیده است، اینکه توسل به او موجب استجابت دعا در بارگاه ملکوت می‌شود، اینکه در تاریخ بشر او را جز علی کفر و همتایی پیدا نمی‌شود، اینکه او بانوی بانوان دو جهخان می‌باشد، اینکه در زمان حیات او فرشتگان افتخار مصاحبت با او را داشته‌اند و اینکه خداوند دوستی او را نشانه ایمان و دشمنی او را کفر می‌داند و این که رفیع‌ترین مقام جنت از آن او و خاندان اوست و مخصوصا این ویژگی که تنها او به طور مطلق ولیة‌الله جهان است همه بیانگر ویژگی‌های آن حضرت است.

نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با بیان این که روایات بسیاری درباره مراتب حضرت فاطمه (س) گفته شده است ادامه داد: اگر در ولایت هم‌ردیف پیامبر، امیرالمومنین و حسنین نبود تمسک و پیروی آحاد مردم به او کاری بی‌وجه بود.

وی این اقدام نظام جمهوری اسلامی ایران که روز ولادت حضرت فاطمه (س) روز مادران و زنان نام نهاده است خود بیانگر راه استقلال فکری و فرهنگی جامعه دانست و تصریح کرد: در زمانه‌ای که فمنیسم اساس خانواده را تحت‌الشعاع قرار داده و مدل زیست بسامان اسلامی تحت تاثیر قرار داده است جمهوری اسلامی ایران اساس روابط انسانی را بر پایه بنیان مقدس اسلامی نهاده است.

لاریجانی یادآور شد: قانون خانواده که اخیرا در مجلس به تصویب رسید قصد پشتیبانی از تفکر حفظ و صیانت از بنیان‌های خانواده را دارد.

وی افزود: همچنین حضور زنان در اجتماع پس از انقلاب بر مبنای سلوک اعتدالی اسلامی شکل گرفت که ریشه‌های آن در کاوش‌های نظری استاد شهید آیت‌الله مطهری در روزهای قبل از انقلاب ظهور یافته بود.

رئیس مجلس نقش زنان در جامعه را غیرقابل انکار توصیف و تاکید کرد: این حضور نه از مدل غربی است و نه محرومیت و پرده‌نشینی بلکه نقش آفرینی زنان با مقتضیات احترام‌برانگیز معنوی و عفیفانه است که رعایت حجاب از مختصات کانون این حضور است.

وی ادامه داد: گرچه در دوران‌های مختلف انقلاب برخی شخصیت‌های سیاسی که اهلیت فرهنگی لازم را ندارند در زمینه اهمیت وجوب حجاب گاه سخنان سهل‌انگارانه‌ای را گفته‌اند خود حکایتگر عدم توجه به ظرفیت کانونی این عنصر مهم است اما تحلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی، یک حرکت فرهنگی و سیاسی گسترده‌تری را نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری فراوانی روی آن شده است تا از طریق امکانات فراهم من‌جمله رسانه‌ها این حضور عفیفانه زنان را با شکست مواجه کنند.

رئیس مجلس با تاکید بر این که در چنین شرایطی هم سیاستمداران، هم قانونگذاران و هم روحانیون باید وظیفه خود را بشناسند و به آن عمل کنند نسبت به خطر توطئه‌آمیز درباره بحث حجاب هشدار داد.

وی در ادامه سخنان خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواست به تذکرات ناصحانه ‌آیت‌الله وحید خراسانی در مورد توزیع کتاب‌ها توجه جدی کنند.




تاریخ : دوشنبه 91/2/25 | 12:0 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت‏ها، موفقیت‏ها و واقعیت‏ها- قسمت سوم

مریم ارشدى‏

واقعیت‏

1 - نگاه مردانه به موضوع زنان و دختران و حقوق آنها در فرآیند برنامه‏ریزى‏ها و تصمیم‏گیرى‏ها مشهود است. در این زمینه کمبود جدى نیروى انسانى زن، در سطوح تصمیم‏گیرى، عامل گسترش نگرش‏هاى مردسالارانه مى‏باشد.
2 - به دلیل نبود آگاهى کافى از اهمیت حضور خردمندانه زنان، نقش آنان در جامعه کمرنگ شده و بهره‏ورى مطلوب از این توان عظیم، مهم‏ترین عامل رشد شاخص توسعه انسانى را در جامعه با اشکال روبه‏رو ساخته است.
3 - وجود ابهامات بسیار در تفاوت‏هاى واقعى میان دختران و پسران، چگونگى تربیت و رشد آنها را از آغاز کودکى، با تبعیض و غفلت روبه‏رو ساخته و براى جامعه، محرومیت از توان نیمى مردمان به همراه آورده است.
4 - حساسیت و توجه افراطى به مطالب دینى که مؤید هر چه محدودتر ساختن دختران و زنان و ایجاد تردید در توانمندى‏هاى آنهاست از یک سو و کمرنگ کردن موضوعات مربوط به ارزش‏گذارى دختران در دین از سوى دیگر، بدون بررسى میزان درستى آنها عملاً براى نفى یا محروم ساختن دختران، در زمینه‏هاى مختلف مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
5 - تمایل به مقاومت در مقابل تغییر جایگاه دختران و احیاى حقوق انسانى آنها به عنوان دگرگونى‏هاى بنیادى در جامعه، تعدد سطوح و فاصله زیاد تصمیم‏گیران از مجریان، اهداف و امکان دگرگونى وضع دختران را با خطرات جدى‏ترى روبه‏رو کرده و خطر به کارگیرى سلیقه‏ها و تنگ‏نظرى‏ها در مورد رشد و تربیت دختران افزایش یافته است.
6 - ضعف باور و نگرش ضعیف دختران و زنان در باره جنسیت خود و توانمندى‏هایى که دارند، باعث کاهش بازدهى عملکرد آنها و تقویت نگرش عمومى مبنى بر ناتوانى زنان است.
7 - وجود قوانین نانوشته در مباحث مربوط به چگونگى تربیت و رشد دختران، نبود تعریف یکسان و فراگیر از تربیت، نیز نداشتن ابزارهاى نظارتى در روند برنامه‏هاى پرورشى، جامعه را با تردید جدى در باره توان بانوان روبه‏رو ساخته است.
8 - عدم مدیریت راهبردى و نظام هماهنگ بین دستگاههاى متولى امور فرهنگى در کشور، روند رشد جوانان و به ویژه تربیت دختران جوان را کُند کرده است.
9 - عدم دسترسى برابر زنان و دختران جوان به فرصت‏هاى اشتغال و آموزشى، همچنین امکانات تفریحى و ورزشى و فرهنگى، نیز وجود تبعیض در زمینه بهداشت و تغذیه، امید به زندگى در دختران جوان را کاهش مى‏دهد.

توصیه‏ هاى اجرایى‏

1 - فعال شدن تمامى دستگاهها اعم از دولتى و غیر دولتى، فرهنگى و غیر فرهنگى جهت رشد توانمندى‏هاى دختران از طریق به کارگیرى و بهره‏مندى از استعدادهاى بالقوه آنان.
2 - به‏روز کردن اطلاعات دینى جوانان و همگام شدن با فناورى ارتباطات ماهواره‏اى و اینترنتى، به منظور رشد تربیتى دختران طبق استانداردهاى جهانى و موازین شرعى.
3 - تغییر در نگرش‏ها و باورها در راستاى پذیرش هویت انسانى زنان و ضرورت توجه به توانمندى‏هاى آنان و به اینکه سطحى‏نگرى یا تظاهر به حساسیت در امر مشارکت زنان، خطرى جدى مى‏باشد. بنابراین متولیان، باید به اهمیت موضوع آگاه بوده و هویت مستقل، توانمند و داراى حقوق مساوى براى تربیت و رشد پسران را در دختران به رسمیت بشناسند.
4 - تشکیل پژوهشکده‏هاى مستقل براى طراحى و برنامه‏ریزى در جهت رشد و تربیت دختران جوان با موضوع جنسیت به عنوان یک متغیر در راستاى ارزش‏هاى دینى و فرهنگ ملى.
5 - کاربردى کردن پژوهش‏هاى به عمل آمده در خصوص رشد اجتماعى و فرهنگى دختران جوان به عنوان مبناى سیاستگذارى در تعیین بایدها و نبایدها.
6 - دورى از برخورد یک‏سویه با موضوع تربیت و رشد دختران از طریق آمیختگى تربیت دختران و پسران، درگیرکردن هر دو قشر به این موضوع و توجه کارشناسانه به نگرش‏هاى جنسیتى در این باره.
7 - ایجاد تناسب میان مدیران ارشد و مسئولان حوزه‏هاى ستادى وزارتخانه‏ها از حیث جنسیت. در این مورد لزوم سهمیه‏بندى جنسیتى در پست‏هاى مدیریتى در جایگاههاى تربیتى دختران به ویژه در آموزش و پرورش که بیشترین جمعیت دختران را دارد، پیشنهاد مى‏شود.
8 - ایجاد تناسب در اماکن فرهنگى، هنرى، ورزشى و تفریحى دختران جوان با تعداد آنها و به نسبت وجود این مراکز براى پسران.
9 - توجه به جنبه نظارتى و ارزیابى در پرداختن به مسائل تربیتى دختران بدون به کارگیرى سلیقه و گرایش شخصى و هماهنگ کردن روش‏هاى رویارویى با مشکلات اخلاقى در جامعه.
10 - تشکیل شبکه‏هاى ارتباطى بین مراکز فعال در مورد مسائل دختران و استفاده از یافته‏ها و همکارى‏هاى آنها.
11 - بهره‏مندى از نظریات دختران جوان در تصمیمات مربوط به موضوعات تربیتى و رشد فرهنگى مربوط به خود.
12 - توجه به اینکه موضوع زنان و دختران، ملى است و عدم همسویى نهادهاى فرهنگى در پرداختن به موضوع جنسیت و عدالت اجتماعى، زیان‏آور بوده، تشکیل شوراى هماهنگى فعالیت‏هاى تربیتى دختران جوان ضرورى مى‏باشد تا بین دستگاههاى مربوط همنوایى و پیوند ایجاد کند.
13 - طراحى برنامه‏ هاى قابل انعطاف، ارائه الگوهاى قابل دسترس و معاصرسازى زندگى ائمه به ویژه ترویج فرهنگ فاطمى.
14 - آموزش از طریق رسانه‏ ها، همایش‏ها و میزگردها به منظور اصلاح نگرش جامعه در راستاى هویت انسانى و ارزش‏گذارى به توانمندى‏هاى زنان و توجه به آفت تظاهر یا سطحى‏نگرى مسئولان به موضوع زنان.
15 - تکیه بر تکالیف و واجبات دینى در طراحى برنامه‏هاى تربیتى بیش از تکیه بر انجام امور مستحب و نهى از اعمال مکروه به عنوان معیارهاى ارزیابى اعتقادى.
16 - حذف هر گونه تبعیض علیه دختران و زنان و تلاش در رفع هر گونه کارى که مانع رشد آنهاست و یا براى سلامتى جسمى، روحى، اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى آنان زیانبار است.
17 - تلاش در جهت دسترسى برابر دختران و زنان جوان به آموزش ابتدایى و تکمیلى و نیز دسترسى برابر آنان به آموزش متوسطه و عالى.
18 - تلاش در جهت فراهم آوردن شرایط فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى به منظور تسهیل در امر ازدواج و گسترش این سنت حسنه.




تاریخ : سه شنبه 91/2/5 | 5:37 عصر | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت‏ها، موفقیت‏ها و واقعیت‏ها- قسمت دوم
ارشدی مریم

* *

تربیت اجتماعى‏

نگرانى از امنیت دختران در جامعه باعث شده خانواده‏ها در امر تربیت دختران فرصت‏هاى کافى براى حضور و ورزیدگى در مهارت‏هاى اجتماعى و ایجاد استقلال در اداره خود، خارج از خانه و در جمع را فراهم نکنند؛ از طرف دیگر، پیش‏فرض‏هاو زمینه ذهنى تاریخى چیره بر جامعه، دختران را متعلق به خانه دانسته و بیرون رفتن آنان را به دلیل آنکه حضور فیزیکى‏شان در بیرون، باعث آسیب به اخلاق و سلامت اجتماعى مى‏شود، غیر ضرورى شناخته‏اند. انقلاب اسلامى، فرصت‏ها و آزادى‏هایى براى حضور دختران در جمع فراهم کرد، به طورى که نقش آنان در پیروزى انقلاب، رسانه‏هاى ملى و جهانى را به اعتراف واداشت. در این فضا، زنان با حمایت رهبرى خردمندانه معمار بزرگ انقلاب، از حاشیه به متن اجتماع وارد شدند. اما فرهنگ حاکم و نگاه سنتى جامعه، محدودیت‏هایى براى حضور آنان فراهم کرد و مشکلات زیادى را سبب شد.
جامعه ما حضور کمرنگ زن در خانه را آفت بر هم خوردن تعادل بنیان خانواده مى‏شمارد، در صورتى که شناخت کافى از جامعه، درک حکمت و فلسفه زندگى جمعى و تمرین فعالیت‏هاى اجتماعى و پیامدهاى آن، نظم اجتماعى را افزایش مى‏دهد. سلامت اخلاق میان مردم به ویژه دختران باعث کاهش آسیب‏هاى اجتماعى مى‏شود. پژوهش‏ها نشان مى‏دهد در بُعد اجتماعى، رفتار دختران جوان از الگوى معیّن و ثابتى پیروى نمى‏کند. در حالى که‏13 دختران جوان، مادران خود را براى درد دل کردن ترجیح مى‏دهند، 28 درصد سراغ دوستان مى‏روند. در معاشرت‏ها نیز دوستان را به اقوام و خویشاوندان ترجیح مى‏دهند. 49 درصد در وضع موجود با دوستان معاشرت دارند و در وضع مطلوب 65 درصد خواهان آن هستند. رویکرد مسئولان به مشارکت اجتماعى زنان و دختران، نشانگر آن است که آنان تحقق حقوق را الزاماً در حضور، متجلى نمى‏دانند، گرچه افراط و تفریط در این زمینه آسیب‏زا مى‏باشد. اما دختران به دلیل درجه آگاهى بالا و رشد روزافزون حضور اجتماعى، حقوق را عین حضور و حضور را عین حقوق خود تلقى مى‏کنند. نکته قابل توجه اینجاست که نیاز به مشارکت اجتماعى در دختران جوان را ذائقه‏ها و گرایش‏هاى شخصى پاسخگو نیست بلکه به دور از تفکر غرب گرایانه و سکولار، سیاستگذارى در راستاى نظام ارزشى براى حضور و احقاق حقوق دختران جوان، هدایت و حمایت مسئولان را مى‏طلبد.

تربیت علمى‏

سال‏هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى و به ویژه سال‏هاى اخیر، موفقیت دختران در دانش‏اندوزى و تحصیلات، یکى از درخشان‏ترین عرصه فعالیت و افزایش خودباورى آنان را نشان مى‏دهد، به طورى که در سال جارى بیش از 60 درصد از ورودى‏هاى دانشگاهى را دختران تشکیل مى‏دهند. طبق آمار موجود، تعداد دختران دانش‏آموز، 11 میلیون نفر است که پوشش تحصیلى آنها، 97 درصد اعلام شده است. این ارقام بیشتر در مقاطع دبیرستان و پیش‏دانشگاهى مشاهده مى‏شود. اطلاعات اعلام شده، مراکز آموزش فنى و حرفه‏اى دختران در سطح کشور را 166 مرکز مى‏داند که اخیراً، 380 درصد رشد داشته است.
بدیهى است این رشد که نمادى از ارتقاى فرهنگ جامعه و زمینه‏ساز تقویت نقش زنان در رشد شاخص‏هاى توسعه انسانى در کشور است، توسط بسیارى از مسئولان و برنامه‏ریزان مثبت ارزیابى مى‏شود، اما برخى از تصمیم‏گیران نظام، با استناد به پیامدهاى اجتماعى، خانوادگى و اقتصادىِ فارغ‏التحصیلان دختر، سیاست محدودسازى و سهمیه‏بندى جنسیتى در مراکز آموزش عالى را ضرورى مى‏دانند.
بر اساس نتایج تحقیق، علل رشد تحصیلى دختران، 6/21 درصد براى کسب موقعیت اجتماعى، 2/16 درصد عدم علاقه و انگیزه پسران به تحصیلات عالى به خاطر کسب درآمد و خدمت، 5/13 درصد رشد فرهنگ بخصوص در زنان، 1/8 درصد برخوردارى از پشتوانه مادى، 1/8 درصد کسب موقعیت بهتر براى ازدواج و بقیه علاقه به کسب دانش و خدمت به جامعه، نقش تربیتى زنان، انتظار خانواده و جامعه، اطمینان جامعه به محیط دانشگاهها و حذف محدودیت‏هاى انتخاب رشته براى دختران اعلام شده است.
همچنین اطلاعات به دست آمده از 6000 داوطلب کنکور توسط سازمان ملى جوانان، نشان مى‏دهد که، 23 درصد فشار خانواده، 46 درصد دورى از سرشکستگى بین خانواده، 45 درصد ترس از سرگشتگى بین دوستان، 47 درصد چشم و هم‏چشمى و بیش از 70 درصد برترى بیکاران تحصیل‏کرده بر بیکاران کم‏سواد را عامل تحصیل دختران در سطوح عالى مى‏دانند.
بنابراین گسترش میزان حضور دختران در عرصه‏هاى علمى نه به واسطه انگیزه‏هاى اجتماعى و اقتصادى بلکه بیشتر به دلیل احساس نیاز به کسب تخصص، دانش روز و حضور در مجامع علمى، علاقه به کسب دانش، خدمت به جامعه، پرکردن اوقات فراغت، یافتن شانس ازدواج و تشویق اعضاى خانواده صورت مى‏پذیرد.
واقعیت آن است که امروز دختران ما در بُعد دانش‏اندوزى، پویایى اجتماعى چشمگیرى دارند. تحقیقات نشان مى‏دهد سواد دختران جوان دو برابر میانگین سنوات تحصیلى مادران‏شان است و از لحاظ کیفیت تحصیلى نیز تفاوت معنادارى بین آنان مشاهده مى‏شود.
تجربه نشان داده که دختران ما در فرصت‏هاى مساوى با پسران صلاحیت‏هاى خود را در تحصیل، مسئولیت‏هاى اجتماعى و در بسیارى از موارد به ظهور رسانده‏اند اما زمانى که اندیشه مردسالارانه و سیاست‏هاى نانوشته، سلیقه‏ها و گرایش‏ها را وارد عرصه تصمیم‏گیرى مى‏کند، موانع فرهنگى و فکرى غیر قابل لمس و رؤیت همانند سقف‏هاى شیشه‏اى، مانع پیشرفت براى مشارکت همه‏جانبه بانوان است.
انتظار مى‏رود دست‏اندرکاران نظام براى بهره‏مندى از این توان عظیم، آماده به خدمت که در زمینه‏هاى مختلف متخصص و آگاه هستند، برنامه‏ریزى‏هاى کوتاه‏مدت و بلندمدت طراحى کرده و زمینه دستیابى به توسعه پایدار را بر اساس دانامحورى و شایسته‏سالارى فراهم سازند.

تربیت دینى‏

تمایل دختران به جنبه‏هاى عبادى، زیارت، دعا و حاجت‏طلبى از اماکن مقدس و ابراز احساسات زیاد است و به جنبه‏هاى معرفتى و تعقلى در فرایض دینى کمتر توجه مى‏شود. گرچه این مبحث برگرفته از باور عمومى است که دختران را در تربیت احساسى از کودکى به رقت و لطافت تشویق مى‏کند، در مقابل از پسران سختى و خشونت انتظار مى‏رود، به طورى که قصه‏ها، افسانه‏ها، اشعار و ضرب‏المثل‏ها روحیه خشن براى مردان و لطیف براى زنان را ترسیم مى‏کند. هدایت و تعدیل این رفتارها از اوان کودکى به مربیان و والدین توصیه مى‏شود.
از طرفى یکى از مشکلات فعلى جامعه این است که (به رغم توجه اسلام به بحث‏هاى سازنده و عمیق اخلاق) فاصله ما، از آن آموزه‏ها زیاد است. در عین اینکه نماز مسلمان، ترک نمى‏شود اما برخى زمانش را در کنترل خود ندارند و در این باره، کاهلى کرده یا برگزارى نماز را به آخر وقت مى‏اندازند. غیبت، دروغ و هتک آبروى دیگران در برخى موارد بى‏اهمیت تلقى مى‏شود. براى واجبات فقهى و دینى حرمت قائلند، اما وقتى حقوق دیگران مطرح مى‏شود، آسانگیر و مسامح مى‏شوند و به راحتى مى‏توانند حقوق دیگران را پایمال کنند.
روشن است غلبه و فربه شدن فقه، اگر به نحیف شدن اخلاق منجر شود، فاجعه به بار مى‏آورد. وقتى اخلاق کنار برود، فقه هم زیان مى‏بیند و رشد و تربیت اخلاقى جامعه و دختران جوان را دچار آسیب مى‏کند.
تحقیقات نشان مى‏دهد که، 14 درصد از جوانان تهرانى از نظر هویت اعتقادى، 29 درصد از نظر هویت عملکردى و 46 درصد از نظر درجات روحیات سهل‏انگارى دینى و آمادگى براى گرفتارى در روحیات غیر دینى دچار مشکل جدى هستند. اما 78 درصد آنها روحیه ملى و هویت دینى را از یکدیگر جداناپذیر مى‏دانند. احساس ایرانى بودن و هویت روح ملى در مقایسه با جنبه‏هاى هویتى دیگر، از نیرومندى بالایى برخوردار است، به طورى که، 88 درصد از آنان در دفاع از سرزمین و کشور شور بسیارى دارند.
اخلاق در جامعه اسلامى مى‏طلبد متولیان امور فرهنگى توجه داشته باشند که ظاهر دختر جوان، نمایش درون او نیست. قضاوت، از ظاهر افراد براى اعلام هویت آنان، کارى بس خطرناک است.
دلیل دیگر افول و کمرنگى اخلاق بین جوانان، استبدادزدگى است که سایه‏هاى آن قرن‏ها بر سر ملت ما فرود آمده است. اخلاق زیر چتر خفقان رشد نمى‏کند.
بنابراین راه اصلى روان کردن و فعال نمودن اندیشه دینى و اخلاق اجتماعى بین جوانان، برون‏رفت جامعه از انجماد و ایستادگى است و لازمه این امر آزادى است. آزادى نه از نوع ولنگارى و بى‏دینى و نه از جنس تعصب، بلکه آزادى توأم با داده‏هاى اطلاعاتى، باورهاى مذهبى و غیرت دینى، به طورى که دختر جوان ما با دریافت آگاهى‏هاى ارزشى بر درک مباحث اخلاقى و اجتماعى دست یابد و در وانفساى دهکده جهانى اطلاعات و ارتباطات، نیک را از بد باز شناسد و با انتخاب راه بهتر، فضایل و خوبى‏ها را در ذهن ملکه بسازد و زمینه رشد و تکامل معنوى خود و جامعه را فراهم کند.
از طرفى نبود مدیریت راهبردى فرهنگى، بهره‏گیرى انقلاب اسلامى از فرصت‏هاى طلایى در حوزه‏هاى دینى را به شدت کاهش داده و ما را در برابر بسیارى از چالش‏هاى تربیتى منفعل و درمانده ساخته است. مدیریت سنتى با اتخاذ تدابیر غیر علمى چیره بر سازمان‏هاى فرهنگى، قادر به حل مشکلات تربیتى نیست و غفلت پیوسته نسبت به برخى مسائل تربیتى، پیامدهاى غیر قابل جبرانى در پى دارد.
مبحث جهانى شدن براى فرهنگ دینى و ملى بخصوص براى ما که انتظار حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) را داریم، ایجاب مى‏کند که مجموعه دستگاههاى متولى امور فرهنگى، زیر نگرش مدیریت واحد و تصمیم هماهنگ، با ارائه تفکر و اندیشه نو بر اساس مقتضیات زمان و فقه پویاى شیعه، با بهره‏گیرى صحیح از دانش و فن مدیریت راهبردى، علاوه بر ایجاد امکان مصونیت و پیشگیرى، جایگاه و موقعیت ما را در برابر تهدیدات و محدودیت‏هاى بالقوه و بالفعل حال و آینده هدایت کند. بیش از 80 درصد جوانان تهرانى هدف اصلى جهانى شدن را، تک‏قطبى شدن جهان مى‏دانند، اما 62 درصد موافق جهانى شدن و پیوستن ایران به این روند هستند.
تا زمانى که در ستاد مدیریت سازمان فرهنگى، تفکر خلّاق بروز نکند و در مدیران ارشد (که بودجه‏هاى عمومى کشور را در دست دارند) همواره با نوعى خودرضایتى، انگیزه‏اى براى دگرگونى و بیان تعریفى واحد از امور فرهنگى وجود نداشته باشد، جوانان همچنان در مسیر بایدها و نبایدها، گیج و بلاتکلیف خواهند ماند.
در سازمان‏هاى فرهنگى کشور، لازم است عملیات راهبردى به صورت اصلاحات ضربتى در عزم و اراده مسئولان تجلى یافته، با اولویت‏بندى و ساماندهى بودجه و امکانات کشور، دگرگونى‏هاى ژرف و سترگ فرهنگى را بین پسران و دختران رقم زنند.
جامعه نیازمند آن است که براى بهبود رفتار و اخلاق مردم، رعایت نظم و قانون، رفع تبعیض، مبارزه با مفاسد اجتماعى و مواد مخدر، عدالت اجتماعى و جنسیتى، گام‏هاى اساسى برداشته شود.
موضوع نگران‏کننده آن است که، 60 درصد جوانان تهرانى معتقدند وضع فعلى کشور قابل اصلاح نیست و همه چیز باید از اساس تغییر کند.
در عین حال که 68 درصد این جوانان قانون اساسى کشور را بهترین قانون دنیا مى‏دانند، اما نگرش 76 درصد آنها در مورد چگونگى اجراى قانون دیدگاه مثبتى نیست. این برداشت بیانگر آن است که قانون گریزى در سطح بسیار وسیع در جامعه وجود دارد و این زمینه نیرومندى براى روحیه خلافکارى در جوانان است.
اینکه 42 درصد از جوانان بر این باورند که میزان دنیادوستى میان روحانیونى که مى‏شناسند، با موازین اسلامى همخوانى ندارد و 43 درصد فکر مى‏کنند روحانیون حرف‏هاى جدیدى براى گفتن به جوانان ندارند. این باور باعث عدم تعادل تربیتى و رشد مذهبى بین جوانان است و نکته قابل تأمل به شمار مى‏رود.

غرب‏زدگى‏

خطر گسترش فرهنگ غرب میان جوانان واقعیتى حسّى و عینى است که براى رفع آن، باید در برنامه‏ها و محتوا و چگونگى کارکرد مراکز آموزشى و رسانه‏هاى گروهى و نهادهاى مرتبط بازنگرى صورت گیرد.
موضوع مهاجرت نخبگان، فاجعه بزرگ ملى بوده و ناشى از عقب‏ماندگى سطح علمى، آموزشى، پژوهشى و صنعتى کشور است. این موضوع با بهره‏گیرى از اندیشه‏هاى خلّاق و نیروهاى با انگیزه سرآمد قابل جبران است و با گذار به مرحله پیشرفتگى، فرصت هجوم و سلطه‏گرى علمى و فرهنگى استکبار جهانى را سلب مى‏کند.
اعتلاى اندیشه فرهنگى و سیاسى مردم، مجهز کردن کشور به سطوح علمى، اجتماعى، اقتصادى و صنعتى نیز گامى مهم در رشد و توسعه کشور خواهد بود.
تحقیقات نشان مى‏دهد که، 42 درصد جوانان تهرانى معتقدند جوامع غربى به زن بها داده و حرمت و شأن واقعى زنان در آن کشورها رعایت مى‏شود. 48 درصد آنان آرزو دارند که «کاش در ایران مثل غرب آزادى براى زنان و مردان در همه چیز به یک اندازه بود.» این دیدگاه در هر دو گروه پسر و دختر مشاهده مى‏شود.
بدیهى است توجه به آزادى‏هاى اسلام، ارزش‏گذارى دین و آموزش مباحث مربوط، به صورت عینى و عملى از سوى صاحب‏نظران آموزش و پرورش و به ویژه علما، قانونگذاران و رسانه‏هاى ارتباطى مى‏تواند عزت و افتخار ایران اسلامى را با هویت فرهنگى غنى بشناساند و دختر ایرانى را با سربلندى به عنوان الگوى نو در سطح جهان معرفى کند.

پوشش و حجاب دختران‏

به دلیل آنکه دختران مهارپذیرترند، برنامه‏هاى تربیتى آنان جدى‏تر از پسران اجرا مى‏شود، به طورى که با به کارگیرى فشار و گاه با تحمیل همراه است. در مورد اِعمال سلیقه در چگونگى پوشش ظاهرى و رفتار دختران، گاه چنان حساسیت‏هایى اجرا مى‏شود که مسائل اصلى تحت‏الشعاع قرار مى‏گیرد و گاه آنقدر ساده و ابتدایى تلقى مى‏گردد که اصل حجاب فراموش مى‏شود!
طبق تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامى، زنان که بدون حجاب شرعى در معابر و انظار عمومى ظاهر شوند، به 10 روز تا 2 ماه حبس یا 50 هزار تا 500 هزار ریال جزاى نقدى محکوم مى‏شوند. از طرفى اعلام نیروى انتظامى براى برخورد عمومى، عنوان «بدحجابى» است که قانونگذار در هیچ قانونى این واژه را، پیش‏بینى و جرم معرفى نکرده است. به علاوه در هیچ قانونى میزان «حجاب شرعى» تعریف دقیقى ندارد تا بر اساس آن دستگاه قضایى و انتظامى تکلیف خود را بداند.
عالمان دینى حجاب شرعى را از دیدگاههاى نظرى چندى تعریف مى‏کنند و رفتار عمومى جامعه هم شناخت واحدى از آن ندارد. واقعیت امر آن است که آنچه ما را در این زمینه موفق نکرده، ارائه روش‏هاى سلیقه‏اى، عدم به کارگیرى درست فرضیه امر به معروف و نهى از منکر با رعایت جوانب شرعى، فراهم نکردن زمینه‏هاى رشد و آگاهى جوانان است.
استوارى و تثبیت امنیت اجتماعى از آثار مثبت حجاب ارزیابى مى‏شود. براى دختران جوان قضاوت یک‏سویه جامعه، براى ایجاد امنیت چندان خوشایند نیست و اگر در دستورهاى اسلام درنگى داشته باشیم، هر جا سخن از عفت عمومى است، بر اراده جامعه به نگاه نامحرم تأکید دارد.
بنابراین براى حفظ آرامش اخلاقى در اجتماع باید نخست حجاب را به دختران منحصر نکنیم. دوم، براى تبلیغات حفظ امنیت جامعه توسط دختران و پسران تلاش نماییم و سوم، در مباحث اجتماعى، عموم مردم را به خودکنترلى دعوت کنیم و تشویق سازیم.
به هر حال پذیرش حجاب نیازمند توجه به همه ابعاد فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، هنرى، ادبى و ... است و باید همگام و همنوا با شناخت دقیق مسائل جهانى، با زبان جوانى و بدون هر گونه افراط و تفریط به نتیجه رسید.

اوقات فراغت‏

اهمیت فعالیت در اوقات فراغت در رشد جسمى، روانى و ادراکى جوانان در تمامى جوامع مورد توجه است. فعالیت‏هاى اوقات فراغت عبارتند از: بازى، ورزش، آگاهى از رویدادهاى فرهنگى، تفریحى، سرگرمى و خدمات اجتماعى. برنامه‏هاى مناسب تفریحى براى جوانان عناصر اصلى هر اقدام جهت مبارزه با بیمارى‏هاى اجتماعى و رفتارهاى انحرافى است. از آنجا که برنامه‏هاى تفریحى کمک زیادى به رشد نیروى بالقوه جسمى، عقلانى و عاطفى جوانان مى‏کنند، باید با توجه و دقتى شایسته، طراحى شوند و در اختیار جوانان قرار گیرند، تا آزادانه گزینش کنند.
بررسى موضوع اوقات فراغت در کشور ما نشان مى‏دهد که دختران در این زمینه با محدودیت‏هاى زیادى روبه‏رو هستند و اغلب از ابزارهاى مربوطه محرومند. 61 درصد مجبورند اوقات فراغت خود را صرف تماشاى فیلم و سریال‏هاى تلویزیونى کنند، در حالى که در وضعیت مطلوب فقط، 13 درصد از دختران تماشاى برنامه‏هاى تلویزیونى، فیلم ویدئویى و سینما را بر سایر برنامه‏ها ترجیح مى‏دهند در حالى که 47 درصد از آنان رسانه‏هاى خارجى و ماهواره را به برنامه‏هاى صدا و سیما ترجیح مى‏دهند.
در این زمینه اعتلا دادن به برنامه‏هاى صدا و سیما و بازنگرى در تهیه فیلم‏ها، در رشد دادن و شخصیت‏سازى و اندیشه جوانان و تغییر نگرش آنها مى‏تواند تمایل به مشاهده برنامه‏هاى ماهواره را کاهش دهد.
پس از تلویزیون، مطالعه کتاب، آن هم از نوع رمان و داستان‏هاى ادبى بیشترین زمان پنجره باز زندگى دختران جوان را به خود اختصاص داده است اما باید اعتراف کرد که کم‏رونقى کتاب‏خوانى میان 45 درصد از جوانان رواج دارد و 39 درصد از آنان به کلى کتاب نمى‏خوانند، 40 درصد هم از امکانات و عملکرد کتابخانه‏هاى محیط زندگى خود راضى نیستند.
مطبوعات هم طبق اعتقاد 70 درصد جوانان، قبل از هر چیز به منافع و مصالح جناحى خود مى‏اندیشند.
بنابراین طبق بررسى‏هاى به عمل آمده بین وضع موجود و وضع مطلوب گذران اوقات فراغتِ دختران، تفاوت معنادارى وجود دارد. دولت باید در برنامه‏ریزى‏ها، طراحى و اجراى برنامه‏ها و سیاست‏هاى مربوط به جوانان، اهمیت فعالیت‏هاى اوقات فراغت را همراه با مداخله فعال سازمان جوانان، و به کمک سازمان‏هاى بین‏المللى، کتابخانه‏هاى عمومى، مراکز فرهنگى دیگر، امکانات فرهنگى، تفریحى، هنرى و ورزشى در اختیار جوانان قرار دهد.
دختران جوان براى گسترش فعالیت خود باید به صورت گروهى، نسبت به تأسیس نهادهاى مدنى اقدام کرده و در کیفیت‏بخشى و توانمندسازى تشکیلات غیر دولتى همت گمارند و مشارکت فعال خود را در قالب شبکه‏هاى محلى، منطقه‏اى و بین‏المللى دنبال کنند.
مقامات محلى باید به مناطق پرتجمع انسانى توجهى ویژه داشته و در طراحى‏هاى شهرى، فراخور جمعیت، براى اوقات فراغت دختران جوان همت گمارند.
رسانه‏هاى ارتباطى باید به منظور بالا بردن آگاهى و درک جوانان از تمامى جنبه‏هاى همبستگى اجتماعى، از جمله بردبارى و رفتار غیر خشن و افزایش حس مسئولیت‏پذیرى تلاش کنند.
تهیه منابع مورد نیاز براى مؤسسات آموزشى و طراحى برنامه‏هاى مستمر، پویا و خلّاق مى‏تواند فعالیت‏هاى اوقات فراغت را به عنوان ابزارى براى مهارت‏آموزى بهبود بخشد.

ازدواج‏

ازدواج به عنوان سنت حسنه در باورهاى دینى و در فرهنگ ملى، عامل ایجاد امنیت و آرامش فردى و اجتماعى است و باید در برنامه‏ریزى‏هاى اصولى کشور لحاظ شود. در پژوهش سازمان ملى جوانان آمده است 80 درصد جوانان، مجرد و تنها 4/19 درصد متأهل هستند. همچنین از باب هویت همسر گزینى، 50 درصد جوانان هیجده سال به بالا در استان تهران وضعیت رشدیافته، و بقیه غیر رشدیافته دارند.
اگر چه در تحقیقات به عمل آمده توسط مرکز امور مشارکت زنان، ششمین درخواست زنان کشور، ازدواج است، در عین حال پژوهش‏ها نشان مى‏دهد که 70 درصد دختران جوان تشکیل خانواده را که یکى از اساس‏ترین نهادهاى زندگى اجتماعى است، مشغله ذهنى خود مى‏دانند.
58 درصد آنان با انگیزه تشکیل واحد مستقل خانوادگى، 25 درصد به لحاظ فشارهاى اجتماعى و اصرار اطرافیان به ازدواج فکر مى‏کنند. براى 75 درصد از دختران سن مطلوب ازدواج بین 25 - 21 سالگى است. بیش از 70 درصد مایلند شریک زندگى را خود انتخاب کنند و در تعیین ویژگى همسر ایده‏آل، 90 درصد از دختران بر سجایاى اخلاقى و ایمان مذهبى همسر آینده تأکید ورزیده‏اند. 17 درصد دختران براى ازدواج با محدودیت مالى و 15 درصد با موانع فرهنگى روبه‏رو هستند. به طور کلى عدم تعادل و ناهمزمانى بین بلوغ جنسى و عاطفى و نیز بلوغ اقتصادى و اجتماعى در وظایف و نقش‏هاى مردان در زندگى خانوادگى به روشنى دیده مى‏شود.
تأخیر در سن ازدواج پسران، وضعیت ازدواج در دختران را هم دچار خلل مى‏کند. این اشکال در نتیجه دگرگونى‏هاى جامعه ایران در گذر از ساخت سنتى به مدرن حاصل آمده است. از طرفى عدم همخوانى تعداد پسران و دختران آماده براى ازدواج و به عبارتى فزونى دختران در سنین ازدواج نسبت به پسران، ناشى از متغیر اختلاف سنى بین 1 تا 5 سال حداقل در بین 70 درصد ازدواج‏هاى مرسوم ایرانى، از جمله عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج و کاهش تعداد ازدواج‏هاست. نیز بزرگ‏تر بودن پسران از دختران، همچنین میزان تحصیلات دختران و به پیروى آن اشتغال به کار و کسب درآمد توسط آنان.
از سوى دیگر به هنگام بررسى موانع ازدواج جوانان، مجموعه‏اى از مشکلات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى که برآیند عوامل مختلف است، دیده مى‏شود، از جمله: کمبود امکانات مالى، نیافتن همسر ایده‏آل، ادامه تحصیل، نداشتن شغل ثابت، عدم دسترسى به مسکن و امکانات زندگى، دورى از شهر محل سکونت و اختلاف با والدین در مورد معیارهاى همسرگزینى.
همچنین در مقایسه دیدگاههاى دختران و پسران دانشجو در باره همسرگزینى، به انتظار و توقع تشریفات در مراسم ازدواج به دلیل وجود نابرابرى‏هاى اجتماعى، توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد و طبقاتى شدن جامعه اشاره شده است. تلاش در جهت سرعت بخشیدن به تحقق بلوغ اقتصادى اجتماعى در سنین مناسب در قالب برنامه‏هاى آموزشى فنى و حرفه‏اى، به جوانان خوداتکایى و استقلال اجتماعى مى‏بخشد. گسترش عدالت اقتصادى و اجتماعى توسط سیاستگذاران یک وظیفه شرعى و قانونى براى رفع موانع به شمار مى‏رود.
برخى از متولّیان دینى ازدواج موقت را به عنوان راه حل آسیب‏هاى اجتماعى فراروى دختران و زنان مطرح مى‏کنند. بدون شک قانون مدنى که بر مبناى فقه شیعه وضع شده، نکاح را اعم از دائم و یا موقت مى‏داند، ولى قانونگذار تعهدات و الزامات قانونى به همراه ضمانت‏هاى اجرایى را که براى نکاح دائم وضع و پیش‏بینى کرده، در ازدواج موقت منظور نمى‏کند.
بنابراین به دلیل فقدان بسیارى از تعهدات قانونى پس از ازدواج موقت، عدم همنوایى آن با فرهنگ عمومى جامعه و سوء استفاده برخى مردان سودجو، به هیچ وجه نمى‏توان آن را به عنوان یک راه حل ترویج و گسترش داد.
آنچه همواره مورد تأکید مى‏باشد، آسان‏گیرى در امر ازدواج با فراهم کردن امکان آن و رفع موانع اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى آن است.




تاریخ : یکشنبه 91/2/3 | 7:44 صبح | نویسنده : مریم ارشدی | نظر
تربیت و رشد دختران جوان، مسئولیت‏ها، موفقیت‏ها و واقعیت‏ها- قسمت اول 

 

مریم ارشدى‏

[در آموزه‏هاى دینى تربیت و دانش پژوهى یا آموزش و پرورش دو بال همان براى رسیدن به کمال محسوب مى‏شوند. صبغه دینى و فرهنگى انقلاب اسلامى نیز ایجاب مى‏کند این امر هدف اصولى در نظام آموزى جمهورى اسلامى ایران باشد. اما باید اذعان کرد که طى 25 سال گذشته این دو بال همسان و همگون رشد و تکامل نیافته‏اند. رشد شاخص‏هاى آموزشى بدون همراهى شاخص‏هاى ارزشى و معنوى، اثرات زیانبارى در توسعه همه جانبه داشته، موجب عدم تعادل در جامعه مى‏شود.
در این مقاله ضمن بررسى موضوع تربیت اجتماعى، علمى و دینى دختران، میزان تربیت‏پذیرى آنان و الگوهاى ارائه شده در امر پوشش و حجاب، اوقات فراغت و ازدواج مورد کنگاش قرار گرفته، با توجه به واقعیات موجود، راهکارهاى اجرایى آن نیز توصیه شده است.]

مقدمه‏

«تربیت»، هدایت و اداره جریان رشد و تکاملى بشر است، به گونه‏اى که با به فعلیت رساندن و شکوفا کردن استعدادهاى بالقوه به سوى کمال مطلق یعنى خداوند متعال رهنمون شود و در سایه آن به کمال برسد.
این کار آنگاه میسر است که آدمى خود و جهان را بشناسد. نیز در عصر فن‏آورى، از اخلاق دینى بهره جوید و در متن برنامه‏ریزى‏هاى تربیتى، مهارت زندگى را بیاموزد و نسلى رشد یابد که در مسیر دگرگونى‏ها بازیچه نشود؛ در عین ریشه داشتن در گذشته و بر آمدن از حال به آینده، جهت‏دهنده و معنادهنده آن باشد.
در معناى «رشد» گرچه عمدتاً رشد طولى مد نظر است اما وقتى در کنار تربیت و در عرض آن قرار مى‏گیرد، بالا بردن ارتقاى سطح خواسته‏ها، بایدها و نبایدها و در پایان نحوه شدن را آن گونه که هست، ترسیم مى‏کند و آنچنان که باید باشد، تعریف مى‏نماید.
وقتى از «دختران» سخن به میان مى‏آید مفهوم دختر در مقابل پسر تعریف مى‏شود و نقش‏هاى دو جنس کنار یکدیگر تنظیم و تعیین مى‏گردد، در حالى که رفتار دختران، برگرفته از زمینه و بسترى است که ساخته و پرداخته فضاى تاریخى - اجتماعى براى آنهاست و تجلى آن در سنت‏ها، قوانین، مناسبات و بخصوص نوع برخورد، رفتار و انتظارات مردان از زنان نمود پیدا مى‏کند. تربیت و رشد دختران، ضمن اهمیت و ضرورت آن، زمانى به نتیجه مى‏رسد که همراه آن آموزش و پرورش پسران نیز مورد توجه قرار گیرد و گرنه پیامدهاى بسیار بدى مى‏آورد.
دگرگونى‏هاى فکرى و نگرشى اگر تنها در دختران ایجاد شود، رشد ناموزون اجتماعى را سبب شده و ناخودآگاه آنها را در ایفاى نقش‏ها و انتظارات از مردان و جامعه متحول کرده، میان زنان و مردان، خانواده و جامعه، ناهمخوانى و تعارض ایجاد مى‏کند که پیامدهاى بد آن در فرزندان، نهاد خانواده را نااستوار خواهد کرد.
اگر به تربیت دختران نیز توجه نشود، محروم کردن جامعه از مربیان و تلاش آنها در تربیت نیروهاى کارآمد و توانا، با رفتار و کارکرد ضد اجتماعى نمایان مى‏گردد.
دختران و پسران ایرانى به طور متوسط در 13 - 11 سالگى به بلوغ مى‏رسند (میانگین سنى بلوغ دختر و پسر با این توجه که دختران از حدود 9 سالگى به بعد و پسران در حدود 15 سالگى بالغ مى‏شوند) و به طور میانگین در 28 - 26 سالگى اکثر آنها متأهل و شاغل مى‏شوند، از این‏رو سازمان ملى جوانان این فاصله سنى را که در کشور حدود 15 سال مى‏باشد «دوره جوانى» مى‏نامد. جوان و جوانى دورانى است که تمامى قواى زیستى، روحى، روانى، فکرى و عاطفى دچار تغییرات اساسى گردیده و بر هر یک از این دگرگونى‏ها، قانونمندى خاصى چیره است، بنابراین مهندسى دنیاى پرتلاطم جوانى از پیش‏نیازهاى اصلى برنامه ساماندهى در کشور شمرده مى‏شود.
دوره جوانى در دختران به دلیل نوع ساختار ذهنى و روانى و تاریخى، از حساسیت ویژه‏اى برخوردار است که با فعالیت آگاهانه، محققانه و دلسوزانه علما و مسئولان این مرز و بوم (که دل در گرو اسلام، انقلاب و سربلندى ملت ایران دارند) به سر منزل مقصود خواهد رسید. در عین حال در «جمهورى اسلامى ایران» باید رشد دختران جوان با حفظ باورها و اعتقادات دینى و ارزش‏هاى ملى هماهنگ شود تا الگوى نو از زن مسلمان ایرانى در جهان را ارائه کند.

درآمد

نگاهى به وضعیت فرهنگى پیش از انقلاب اسلامى نشان مى‏دهد که بیشتر دختران جوان به دلایل بسیار، از حضور در محافل علمى، فرهنگى و اجتماعى محروم بودند. خانواده‏ها به خاطر عدم اطمینان به فضا و نظام آموزشى و ارزش‏هاى حاکم در رژیم، دختران خود را حتى از رفتن به مدرسه باز مى‏داشتند. مردم، دانشگاه را کانون مروّجان ضد دینى مى‏دانستند. واکنش زنان به سبب غیرت اجتماعى، آنان را به گوشه‏گیرى و انزوا هدایت مى‏کرد.
زنى که به دلیل اختناق شدید حکومتى و جوّ نامناسب فرهنگى حتى در داستان‏ها و ضرب‏المثل‏ها تحقیر مى‏شد، خود را موجودى بدبخت، عقب‏افتاده و ناقص مى‏پنداشت و در صدد یافتن راه نجات بود. با شنیدن فریاد دروغین زیر عنوان آزادى، فرهنگ بیگانه رواج یافت. وضعیت خفقان‏آور آن زمان و رها کردن دختران جوان در جهالت و بى‏خبرى از دستورهاى اسلام و مصالح جامعه، موجبات فراگیر شدن بى‏عفتى و بى‏توجهى به ارزش‏هاى اسلامى به میزان نادانى و حقارت‏شان شد.
در آن زمان از سازمان‏ها، رسانه‏ها، همایش‏ها، مجلات و کتب ارزشى خبر چندانى نبود بلکه فیلم‏ها، سریال‏هاى تلویزنى، جشن‏ها، شب‏نشینى‏ها و برنامه‏هاى پر زرق و برق ضد دینى، آشکار و نهان با برنامه‏ریزى دقیق از سوى حکومت به فراوانى به کار فرهنگ‏زدایى و ترویج بى‏بند و بارى، برهنگى و ... مى‏پرداخت.
تشکیلات گسترده کاخ جوانان براى تشویق دختران و پسران به عضویت در آن با اردوهاى مختلط تابستانى در سواحل دریاى شمال، بر ضد دین و فرهنگ ملى، آداب و سنن و ارزش‏هاى مذهبى جولان مى‏داد.
خوشبختانه انقلابى عظیم زیر پرچم اسلام، دست استعمارگران را از کشور بُرید. حرکتى که آغاز شد خاستگاه نگرش غیر سنتى از دین و فرهنگ غالب داشت. اسلام ناب محمدى به فرمایش امام خمینى به رغم سیطره ظلم و جهل، نقاب از رخساره برمى‏کشد و روشنگرى آغاز مى‏شود. ابزار کار، دانش است و منطق شیوه کردار، لطف است و مرحمت. روش تبلیغ، آموزش قرآنى «جدال احسن» است. محافل عیش و طرب جوانان، به کانون‏هاى بحث و تبادل نظر تبدیل مى‏شود.
جوانان مسلمان، در قالب انجمن‏هاى اسلامى، اندیشه و بینش و منش دینى را ترویج مى‏کنند. روش‏هاى تربیتى بیمناکانه و تهدیدآمیز از بین مى‏رود و روش‏هاى محبت‏آمیز، معقول و منطقى جایگزین مى‏شود. خوشرویى، نرمخویى، عدم تفحص در امور داخلى و خصوصى جوانان و کمک به حل مشکلات مالى و تحصیلى دانشجویان مورد تذکر علما و روحانیون قرار مى‏گیرد و تجربه این دهه، الگوى جوانان جهان مى‏شود.
در این دوره آنچه براى دختران جوان اهمیت دارد، معنویت است؛ شور و عاطفه و احساس دختران با عشق خدایى سرشته مى‏شود و معیار انتخاب و ازدواج، تجلى واقعیات انسانى و ابزارى براى احیا، تقویت و تکامل این هویت است.
مشارکت اجتماعى، سیاسى و فرهنگى دختران جوان، و آنچه که تا پیش از این از دیدگاه عرف، ننگ محسوب مى‏شد، به عنوان شعور و شعائر دینى مطرح مى‏شود. در این زمان نقش امام راحل و رهبران دینى و سیاسى روشنفکر براى هدایت هیجان‏هاى جوانى و انرژى دختران جوان قابل ستایش است.
اکنون بیش از ربع قرن از پیروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام جمهورى اسلامى مى‏گذرد. انقلابى که بیش از آنکه سیاسى باشد، فرهنگى است. در این مدت، رسانه‏هاى ارتباط جمعى، مروِّج اسلام و تبلیغ‏کننده ارزش‏هاى اسلامى بوده‏اند. نیز چندین نهاد، سازمان و ارگان رسمى و غیر رسمى، متولى تربیت و ترویج آداب و سنن مذهبى‏اند.
سازمان تبلیغات اسلامى، با تشکیلاتى گسترده دست‏اندرکار پرورش فرهنگ دینى در سراسر کشور و خارج است. بخش گسترده‏اى از تبلیغات حوزه علمیه با امکانات درخور، حفظ و بالندگى ارزش‏هاى دینى و گسترش آموزه‏هاى فرهنگ مذهبى را بر عهده دارد. روحانیون در شهرها و روستاها به ارشاد مردمان مشغولند. نظام آموزشى کشور، کتب درسى، قوانین و مقررات اجتماعى بازسازى شده و توسط فرهیختگان اسلامى و نخبگان دین سامان یافته است. اما با وجود همه اینها از وضع فرهنگى جوانان مى‏نالیم، از بدحجابى و کم‏حجابى دختران شِکْوه داریم و هر از چند گاهى با اعتراضات خیابانى و بگیر و ببندهایى که در بسیارى موارد از ملاحظات و رهیافت‏هاى روان‏شناختى فاصله دارد در پى اصلاح آنان (که به نظر ما پاى‏بند به ارزش‏هاى دینى نیستند) هستیم.
35 درصد از دختران جوان، نظاره‏گر خواسته‏هاى سیاسى احزاب و گروههاى درگیر در کشورند و خواستار حقوق شهروندى مساوى با پسران هستند. آزادى در تصمیم‏گیرى در سطوح خانواده و اجتماع را مورد تأکید قرار داده، احترام به حریم خصوصى جوانان خصوصاً دختران را ضرورى و عاملى جهت افزایش حس خودباورى و تقویت حضورشان در جامعه مى‏دانند. امنیت اجتماعى را نیز به عنوان پیش‏نیاز حضور در عرصه‏هاى مختلف مطرح مى‏کنند و از وضع موجود اظهار نارضایتى مى‏نمایند. چنان که از تبعیض‏هاى موجود در خانواده و اجتماع بین دختران و پسران به ویژه در زمینه‏هاى اقتصادى، حقوقى و اجتماعى شِکْوه دارند و بر لزوم سیاستگذارى و تغییر نگرش عمومى بر اساس عدالت جنسیتى تأکید مى‏کنند. نیز از محدودیت‏هاى ورزش و تفریح دختران و کمبود فضاى مناسب و نابرابرى‏هاى موجود در بُعد آموزش مى‏نالند. چنان که رویه‏ها و تصمیمات غلط رایج و تفسیر سلیقه‏اى از دین، ضعف قانون و عدم روحیه خودباورى را مانع پیشروى خویش مى‏دانند.
در این مقاله، بدون اینکه فرد یا گروه، سازمان یا نهادى را مقصر بدانیم، با بیان مسئولیت‏ها، موفقیت‏ها و واقعیت‏هاى فرا روى تربیت و رشد دختران، امیداوریم مطالب ارائه شده در سیاستگذارى‏هاى اجتماعى و برنامه‏ریزى‏هاى اقتصادى و خطمشى فرهنگى کشور، مورد نظر مسئولان قرار گیرد.




تاریخ : شنبه 91/2/2 | 2:33 عصر | نویسنده : مریم ارشدی | نظر

  • راه بلاگ | تک تاز بلاگ | قیمت دلار